وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

دروغ های کمیته امداد پزشکی مجاهدین

Fergeha_مجاهدین_منافقین_پزشکی

اینجانب شهادت می دهم که رجوی بشدت دروغ می گوید و احدی از اعضای مجاهدین که در این بیانیه ادعا شده در خارج از عراق مورد مداوا قرار نگرفته و برای آنان هزینه ای صرف نشده است.
تنها کسانی که برای معالجه به اروپا فرستاده می شدند سران فرقه رجوی بودند که بجز مریم قجر می توان به مهدی ابریشمچی، بهشته اشاره نمود که خودم شخصا در جریان آن قرار گرفته ام. هیچکدام از اعضا و بدنه فرقه این مرحمت نصیبشان نشده و همه هزینه های میلیونی که از آن دم زده شده مرتبط به سران فرقه و رهبری آن می باشد.
دروغ های زشت و بزرگ این مدعیان دمکراسی نشانگر بن بست جدیدی است که دچار آن گشته اند. من همچنین شاهد بودم کسانی که سالها بشدت بیمار بوده و عذاب می کشیدند و خواهش می کردند که فرقه آنان را برای مداوا به اروپا منتقل کند اما هرگز پذیرفته نشد. این شخص بیماری مثانه داشت و از درد توی بیمارستان طباطبایی فریاد می کشید اما می گفتند بهانه است. این درحالی بود که دکتر وحید جراح فرقه خود بارها به مثانه او سوند وارد می کرد و خودش می گفت که جلوی خروجی ادرار او گوشت گرفته است…

برای مطالعه کامل به ادامه مطلب مراجعه شود

دو تصویر از مثانه ...

 

 
 



 

 





 

 

  دو تصویر از مثانه ... 
 

 

شنیدم رفت مردی شهرداری
برای یک سری کار اداری
ببخشید از ادب دور است گویی
گرفت او را در آنجا دستشویی
زمانی چند با این درد، سر کرد
پس از آن کم کم احساس خطر کرد
الهی حالت این وقت انسان
نگردد قسمت گرگ بیابان
به فکرش خورد تنها راه چاره
چه راهی؟ دستشویی اداره
اگرچه بود مشکل، استقامت
ولی خود را رساند آنجا به زحمت
همین که خواست داخل گردد آن مرد
یکی از پشت سر او را صدا کرد
که ای آقا همین طوری کجا؟ ایست
ببینم نظم و ترتیبی مگه نیست؟
بهت کی گفته این بخش از اداره
روالش کشکیه قانون نداره
برو پر کن هزار و صد تومن فیش
بریزش به حساب جاری جیش
به همراه دو تا عکس سه در چار
برو پیش مدیر بخش ادرار
ببر درخواستت رو عاجزانه
ضمیمهَ ش کن دو تصویر از مثانه
همون جا باش بعدش تا دم ظهر
دعا کن تا بشه در خواستت مهر
اگه صادر شد از اون جا اجازه
اتاق بعدی امضا میشه تازه
بده ثبتش کنند و در ادامه
بگیر از قسمت بهداشت نامه
مرتب حال اون بیچاره بد شد
از اون حالت که قبلش داشت رد شد
نشست و پا شد و نالید صدبار
سرش رو چند دفعه زد به دیوار
فشارش که از این حد بیشتر شد
زبونم لال، سر تا پاش تر شد
 

   شعر از :  «طنزهای حکیمانه»