وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

996-خواص انگشترها در روایات اسلامی(فرهنگ گوهرشناسى ، دیباچه)

تبیان زنجانگوهر واژه اى فارسى برابر با جوهر و جواهر است که به سنگهاى گرانبها یا قیمتى یا احجار کریمه اطلاق مى شود و به نامهاى سنگ هاى زینتى، تزئینى ، آذینى ، پیرایه اى و احجام نفیسه هم آمده است .بعضى از نگین ها را اثر و خاصیتى است که نمى توان آن را انکار نمود، چنانکه فردى را نزد حاکمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مکروهى به او نرسید . یا شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنکه کسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد .سنگهاى با ارزش فراوانند و در بین این هزارها سنگ گران قیمت پیامبران و ائمه اطهار (ع) تنها بر چند سنگ صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنکه اثرى جادویى دارند، بلکه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر کسى اثر آنچه را که همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرک ورزیده است . ضمن آنکه استفاده بعضى از انگشترها مثل طلا براى مردان و انگشتر آهنى و مسى و نگین راه راه بر زنان و مردان را ممنوع کرده اند .در تفسیر قمى جلد دوم از امام صادق (ع) روایت شده است: همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى کردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى که تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود.

سلیمان به هنگام رفتن به بیت الخلا، انگشترش را در اختیار برخى از خدمتکارانش قرار مى داد. روزى شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد ، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوى انگشترشد ولى آن را نیافت .سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت . خداى - عزوجل - ماهى را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود ، بنى اسرائیل چهل روز در جست و جوى حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زارى به سوى خداى تبارک و تعالى استغفار مى نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه مى کرد . پس از چهل روز به صیادى رسید که ماهى صید مى کرد ، حضرت سلیمان به او کمک نمود . آن صیاد پس از صید ، یک ماهى به سلیمان داد ، او شکم ماهى را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهى او به همان حالت اول بازگشت و حضرت ، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگرى که همراه او بودند به وسیله اسماء الهى حبس نمود و عده اى را در دل دریا و بعضى را در میان سنگ و صخره ها زندانى نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانى و معذب هستند .

از قدیم الایام به فوائد سنگها و جواهرات و نیز به خواص مغناطیسى و درمانى آنها توجه داشته و در طب سنتى از آن بهره مى جستند.گاهى شنیده مى شود فلانى با داشتن یک انگشتر خیر و برکات فراوانى یافته و کارها مطابق میل او پیش مى رود و دیگرى انگشترى دارد ولى هیچ کاربردى برایش ندارد. این به جهت آن است که باید در انتخاب نوع نگین دقت لازم به عمل آید و نگینى انتخاب شود که با طبع و مزاج شخص موافق باشد و براى انتخاب جواهر موافق با مزاج و طبع هر شخس دو راه وجود دارد:راه اول: توجه به روز تولد است . مثلاً اگر شخصى روز پنجشنبه تولد یافته، روز پنجشنبه به ستاره مشترى تعلق دارد، براى او سنگهایى که متعلق به مشترى و موافق با آن است تجویز مى شود .

708-کلیاتی درمورد سنگ عقیق(عقیق در روایات)

 

در کتب تاریخ نقل شده که وقتی مرد فقیری وارد مسجد شد و از اصحاب درخواست کمک کرد و کسی جز امیرمومنان (ع) که در حال نماز بود، به او کمک نکرد و آیه ولایت ((انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون)) نازل شد، آن انگشتری که امیر مومنان (ع) به مرد فقیر داد، عقیق قرمز یمانی بوده است.ابن شهر آشوب نقل می کند که: روزی جبرئیل بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و گفت ((یا رسول الله! پروردگارم بر تو سلام و درود می فرستد و می فرماید انگشترت را در دست راست کن و نگین آن را هم عقیق قرار بده و به پسر عمویت علی نیز بگو انگشترش را در دست راست کند و نگین آن را عقیق قرار دهد.)) پیامبر (ص) پیام جبرئیل را به امیر مومنان علی (ع) رسانیدند. حضرت علی (ع) عرضه داشت: ((یا رسول الله عقیق چیست؟)) رسول خدا (ص) فرمود ((عقیق کوهی در کشور یمن است)).

در این حدیث پیامبر تصریح می کنند که آن عقیقی دارای فضایل و فواید است که از کشور یمن باشد.

روزی امیر مومنان علی (ع) از کنار جسد کشته ای می گذشتند که انگشتری با نگین عقیق در دست داشت. در این حال حضرت فرمود : ((انگشترش را برای من بیاورید!))، همراهان حضرت، انگشتر آن مرد مقتول را از دستش در آوردند و به حضرت دادند. امیر مومنان نگاهی به آن انگشتر کردند و فرمود : ((برای چه از صاحبت که تو را در دست داشت محافظت نکردی؟)) پس انگشتر به صدا در آمد و گفت: ((یا علی من عقیق یمانی نیشتم ))

با توجه به دو حدیثی که ذکر گردید و دیگر قراین باید گفت که خواص یاد شده برای عقیق، ویژه عقیق یمانی به خصوص عقیق یمانی سرخ است. البته نمی توان گفت که عقیق دیگر مناطق چون عقیق ایرانی و هندی و چینی و … هیچ خاصیتی ندارد، بلکه همه این خواص به طور کامل در آن ها نیست؛ چرا که بنابر روایات، بعضی از امامان (ع) عقیق روم در دست داشته اند و اگر عقیق رومی هیچ فضیلتی نداشته، آن بزرگواران در دست نمی کرده اند (۳).

از حضرت امیر المومنین (ع) منقول است که نماز کسی که انگشتر عقیق در دست داشته باشد بر نماز جماعتی که غیر عقیق در دست داشته باشند به چهل درجه زیادتی دارد و سلیمان اعمش روایت کند که در خدمت حضرت امام جعفر صادق (ع) بودم در خانه منصور عباسی پس شخصی را بیرون آوردند که تازیانه خورده بود حضرت فرمودند که ای سلیمان ببین که انگشترش چه نگین دارد گفتم یابن رسول الله عقیق نیست فرمود که ای سلیمان اگر عقیق بود تازیانه اش نمی زدند. او را گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که ای سلیمان انگشتر عقیق امان می بخشد از دست بریدن. گفتم دیگر بفرما. فرمود که ای سلیمان انگشتر عقیق امان می بخشد از خون. گفتم دیگر بفرما. فرمود ای سلیمان خدای عزوجل دوست می دارد که بلند کند دعا بسوی او دستی که در او نگین عقیق باشد. گفتم دیگر بفرما. فرمود که عجب دارم از دستی که در آن نگین عقیق باشد چگونه خالی می ماند از دینار و درهم. گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که نگاه دارنده آدمی است از هر بلا. گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که ایمن می گرداند از فقر. گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که ایمن می گرداند از فقر. گفتم یابن رسول الله روایت کنم این حدیث را از جدت حسین بن علی (ع) از پدرش امیر المومنین (ع) فرمود بلی و در روایت دیگر منقول است که دو رکعت نماز با انگشتر عقیق بهتر است از هزار رکعت که با آن نباشد (۴).

IMG 11361 احجار کریمه (سنگ عقیق)

سخنرانی آقای فرحزاد در برنامه سمت خدا

یک تاجری به یک روحانی برخورد کرد و اصرار کرد که او را به منزل ببرد. روحانی تعجب کرد و علت را پرسید. تاجر گفت: من جوانی دارم که نماز نمی خواند،شما با زبان محبت او را موعظه کنید. روحانی گفت که آیا اطرافیان روی او کار کرده اند ؟ تاجر گفت: من چند بار به او گفته ام که نماز بخوان ولی او مقابل من ایستاده و گفته که مگر خودت بعد از هفتاد سال نماز می خوانی. نماز نخواندن پدر یا مادر در جامعه ی ما معظل بزرگی است. در بعضی پیامک ها داریم که آقایی نوشته من برای نماز صبح خانمم را بیدار می کنم ولی خودم نماز نمی خوانم زیرا گناهان زیادی کرده ام و خجالت می کشم با خدا صحبت کنم. پس ایشان نماز را دوست دارد و آمادگی دارد که به سمت نماز خواندن بیاید. بعضی ها می گویند که چون خدا خیلی به ما نعمت داده است، ما خجالت می کشیم که قنوت بگیریم. افرادی که نماز را دوست دارند و به دلایلی نماز نمی خوانند، مجوز ندارند که ارتباط شان را با خدا قطع کنند. در جامعه ی ما کسی نیست که خدا ،پیامبر و ائمه را دوست نداشته باشد. نماز مغز است و باید پوسته هم باشد. ماشینی که فقط موتور دارد ولی بدنه ندارد نمی تواند مورد استفاده قرار بگیرد. پس موتور ایمان و عشق به اهل بیت وجود دارد، باید بدنه ی آن هم که نماز است خوانده شود. 
فردی نوشته است که من در نماز متزلزل بودم ولی نکته ای باعث شده که من از تزلزل بیرون بیایم و آن این بود که روز قیامت صف ها ( کسانی که نماز می خوانند یا کسانی که نماز نمی خوانند یا تارک الصلاة هستند یا ...)را از هم جدا می کنند، آیا تارک الصلاة ها را با ائمه محشورمی کنند؟ پس این هشدار است که ما اگر نماز نخوانیم از چهارده معصوم جدا می شویم. این نگرانی باعث شده که این فرد خودش را به نماز مقید کند.باید بدانیم که نماز مرز بین کفر و ایمان است. پس با نماز نخواندن زندگی در حال فروپاشی است. 
پیامبر فرمود : نماز مثل ستون است که خیمه را نگه می دارد. کسانی که پیامبر و اهل بیت را دوست دارند، نماز هم بخوانند که دوستی شان کامل بشود. 
بعضی ها مدت ها نماز می خواندند ولی چون حاجت شان برآورده نشده، دیگر نماز نمی خوانند. ما نماز را بخاطر حاجت گرفتن نمی خوانیم. نماز امر و فرمان خداست .کسی که نمازش را کامل بخواند، خداوند به او آرامش می دهد. یکی از زیبایی های مهم نماز این است که بلاها را باطل می کند و یکی از جلوه های نماز کامل این است که به انسان آرامش می دهد. البته نماز باید واقعی باشد و انسان در آن به خدا وصل بشود. کسانی که به خواسته هایشان نمی رسند باید نمازشان را کامل کنند. پیامبر فرمود :نماز مثل در زدن است که روزی در باز می شود. ممکن است که اگر برای کسی در باز نشده است بخاطر این است که حق نماز را ادا نکرده است. 
نماز غذای روح ماست و اگر حاجت ما را هم ندهند باید این غذا به روح ما برسد و نماز خوانده شود. نماز آرامش دهنده ی عجیبی است .خیلی ها به پول و مقام می رسند ولی آرامش ندارند. اگر نماز درست و با روح ادا بشود انسان را به آرامش و خوشی می رساند. اگر شما نماز را درست بخوانید یا حاجت شما برآورده می شود یا خداوند دیدی به شما می دهد که بدانید آن حاجت به صلاح شما نبوده است. کسی که فرزند ندارد یا بیمار است یا مشکلات اقتصادی دارد، این نگاه آنرا جبران می کند. سر فتنه دارد دگر روزگار، من و مستی و فتنه ی چشم یار. پس اگر ما بتوانیم دل مان را بخدا بوسیله ی نماز پیوند بزنیم به غنا، قدرت ،علم و نور مطلق می رسیم. نور که بیاید ظلمت از بین می رود. خدا ،نماز، پیامبر، امام زمان(عج) نور و ... هستند. اگر این نورها به مبدأ نور که خدای متعال است وصل بشود، بلاها و مصیبت ها باطل می شود. 
چرا امامان در بحران و گرفتاری ها نماز می خواندند؟ در قرآن داریم که از نماز و صبر کمک بگیرید. داریم که هر وقت برای امیرالمومنین پیش آمد سنگینی اتفاق می افتاد، حضرت دو رکعت نماز می خواندند تا قلب شان آرام بشود. در مصیبت شهادت حضرت زهرا(س)، امام هنگام تدفین نماز خواندند تا خدا به ایشان آرامش بدهد. امام حسین (ع) در مصیبت شهادت علی اصغر در پشت خیمه ها، دو رکعت نماز خواندند. نماز تسلی دهنده فوق العاده ای است. اینکه قلب امام با خداست تمام مصیبت ها برای آن حضرت سبک می شود. حافظ می گوید: 

روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر

خرمن سوختگان را همه گو باد ببر


نماز مقدمه ی آشنایی و آشتی با خداست. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: اگر ما انس با خدا را درک کنیم ،یعنی با دستگاه خدا آشنا بشویم که چه خدای مهربانی داریم و او می خواهد ما را امتحان کند تا ما را رشد بدهد، آرامش عجیبی بدست می آوریم. حافظ می گوید:

درنمازم خم ابروی تو در یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد


تا آنجا که می توانیم نمازمان را با حضور قلب بخوانیم تا بتوانیم این آرامش را بدست بیاوریم. هرکس خودش را بیشتر در مقابل خدا بشکند و خاشع باشد، شیرینی نماز را بهتر درک می کند. باید من خودمان را کنار بگذاریم تا نماز بتواند در اعماق وجود ما جا پیدا کند. گاهی با خدا خلوت بکنیم. پیامبر فرمود: دو رکعت نماز مختصر در نیمه ی شب بالاتر از همه ی دنیاست. یاد خدا و انس با خدا با هیچ چیزی در عالم ماده قابل قیاس نیست. 
خدا به حضرت سلیمان( طبق دعای خودش) ملکی مرحمت کرده بود که همه چیز در اختیار( آب ،باد ،جن، انس و...) سلیمان بود. طبق آیات قرآن خداوند ملکی به سلیمان داده بود که به هیچ کس نداده بود. کشاورزی داشت به ملک سلیمان که بوسیله ی باد جابجا می شد نگاه می کرد. او این صحنه را تمجید کرد. و آرزوی ملک سلیمان را کرد. باد کلام او را به سلیمان رساند. سلیمان پایین آمد که با این کشاورز صحبت کند. سلیمان گفت :ملک سلیمان از بین رفتنی است، یک لااله الاالله و یک سبحان الله گفتن(منظور یاد خدا) از ملک سلیمان بالاتر است. 
روایت داریم که اگر یک لااله الاالله را در یک کفه ترازو بگذارند و تمام دنیا را در یک کفه ی دیگر بگذارند ، کفه لااله الاالله سنگین تر است. ما در باورها و اعتقادات مان ضعیف هستیم یعنی آن جور که باید خدا و معاد را قبول نکرده ایم. و فکر می کنیم که همه چیز دنیاست. 
پرنده ی خوش آوازی روی درخت آواز می خواند. قورباغه ای که در لجنزار بود گفت که این صدا ما را آزار می دهد. پرنده گفت تا وقتی که سر تو در لجنزار است صدای من به گوش تو نمی رسد. ما باید از دنیا و طبیعت گرایی بیرون بیاییم تا لذت کلمه ی لااله الاالله را بفهمیم. روایت داریم :هر چقدر به لذت ها دنیا پایبند باشیم به همان اندازه از لذت های معنوی لذت نمی بریم. پس ما نباید غرق در لذت های دنیا بشویم. وقتی انسان در لجنزار دنیا فرومی رود دیگر نماز و صدای صوت قرآن برایش لذتبخش نیست. اگر انسان از تعلقات دنیایی کنده بشود و به معنویات انس پیدا کند، به دنیا پشت خواهد کرد. حافظ می گوید: 

پیر می فروش که ذکرش به خیر باد

گفتا بنوش باده و ببرد غم دل از یاد

سودوزیان ومایه چون خواهند شدند زدست

بر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت بدست باشد اگر دل نهی به هیچ

درمعرضی که تخت سلیمان رود به باد


انس با خدا، همه ی غم ها را باطل می کند. کسانی که باد به دست هستند یعنی هیچی ندارند. کسانی که با خدا ارتباط ندارند، باد در دست دارند. یاد و توجه به خدا از گنج سلیمان بالاتر است. داریم :مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. یاد کردن خدا خیلی مهم است. وقتی شما نماز می خوانید در واقع خدا به شما نظر کرده است. پس اگر نماز بخوانید خدا شما را یاد می کند. اگر کمی با روح و جان و معرفت نماز آشنا بشویم و به نماز دل بدهیم، غصه های دنیا و آخرت از بین می رود. 
وقتی که زن های مصر، زلیخا را بخاطر عشق به یوسف ملامت کردند،(من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت ،دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را)زلیخا میهمانی ترتیب داد و میوه و کارد دست میهمان ها داد و وقتی درهمان لحظه یوسف وارد مجلس شد، همه ی زن ها محو جمال یوسف شدند و دست هایشان را بریدند ولی متوجه نشدند.و شگفت زده شدند. 
در یکی از جنگ ها وقتی تیری دو طرفه ،در پای امیرالمومنین فرو رفته بود، امام حسن(ع) فرمود که وقتی پدرم مشغول نماز شد آن تیر را دربیاورید. وقتی تیر را از پای حضرت درآوردند حضرت متوجه نشدند. زیرا حضرت خدا را می دیدند. ولی اینکه حضرت در رکوع انگشترشان را به فقیر دادند، یک امر آخرتی بوده است. فقیری دلش شکست که کسی در مسجد به او کمک نکرد .وقتی می خواست از مسجد برود، حضرت مشغول نماز بودند، دل شکسته بودند و متوجه فقیر شدند و با اشاره انگشترشان را به او دادند. 
گاهی در نماز به ذهن ما می آید که به فقیر کمک کنیم، اینها با حضور قلب منافاتی ندارد. در بحارالانوار داریم که در نماز نباید فکرهای مادی باشد ولی فکرهای معنوی اشکالی ندارد. در روایات داریم که دو شتر قیمتی برای پیامبر هدیه آوردند. و پیامبر فرمود: این شترها را به فردی می دهم که نماز را با حضور قلب کامل بخواند. حضرت امیرالمومنین این نماز را با حضور قلب خواندند. پیامبر فرمود: در تشهد نماز فکر کردی که با دو شتر چکار کنی و در سلام نماز، به فکرت آمد که این شترها را به فقیر بدهی. جبرئیل نازل شد و گفت که این منافاتی با حضور قلب ندارد. این مثل انگشتر دادن در حال رکوع است. صدقه دادن منافاتی با نماز ندارد. مسائل دنیایی با نماز منافات دارد. گناه کاران باید بیشتر نماز بخوانند که گناه از آنها دور بشود. حضرت امیر می فرماید: من از آن گناهی که بعد از آن دو رکعت نماز بخوانم ،خوفی ندارم. نماز گناهان را از ما دور می کند و دل را نورانی می کند. 

سوال – صفحه 543 قرآن کریم را توضیح بفرمایید. 

پاسخ – پیامبر فرمود: اگر کسی آخرین کلمه ی زندگی اش، صلوات بر محمد و آل محمد باشد، اهل بهشت است. 
در این صفحه داریم :افرادی که درمجلس وارد می شوند برای آنها بلند شوید و به آنها جا بدهید .یعنی انسان باید به دیگران احترام بگذارد. و با دیگران همکاری کند. در ذیل این آیه داریم که فردی وارد مجلس پیامبر شد و کسی به او جا نداد و احترام نکرد. پیامبر ناراحت شدند و فرمودند :از ما نیست کسی که به کوچکترها رحم نکند و حرمت بزرگتر ها را نگیرد . 

سوال – حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر، حکایتی است که از روزگار هجران گفت. چند روز است که پدرم به رحمت خدا رفته است ،شما گفتید که به یکدیگر قول بدهیم که حتی اگر در آن دنیا، بهشت و نعمت های بهشت را به ما نشان دادند، بدون دوستان مان به آنجا نرویم. و همه با هم به بهشت برویم. من آن موقع قول و قراری نگذاشتم. من حقیر کجا و آن ادعاها کجا !اما پدرم به شما علاقه داشت و حرف های شما را تحسین می کرد. امیدوارم که خوش قول باشید و بدون ایشان به بهشت نروید. در این دنیا ایشان و همه درگذشتگان را به یاد داشته باشید و اسیران خاک را از دعای خیرات تان فراموش نفرمایید. 

پاسخ – انشاء الله خداوند روح همه ی درگذشتگان را با ائمه محشور بفرماید. این عهد و پیمان ما شوخی نیست و همه سمت خدایی ها باید از خدا بخواهند که ما را درهم قبول کند. نه اینکه عده ای به بهشت و عده ای به جهنم بروند. اگر خدا این یگانگی را ببیند بهشت را واجب می کند. 
اربعین تجدید عاشوراست. اربعین مخصوص امام حسین(ع) است .خواندن زیارت اربعین نشانه ی شیعه و همدری با اهل بیت است. در اربعین عده ای پیاده به کربلا می روند. آیت الله سیستانی دستور دادند که شیعیان عراق ،چند روز قبل از اربعین از کربلا برگردند زیرا خیلی شلوغ است. ایستگاه های صلواتی در اربعین زیاد است و از زائران پذیرایی می کنند. کسانی که می توانند حتما به کربلا بروند و اگر نمی توانند، دل های شان را روانه ی کربلا کنند. بزرگترین تجلی اجتماع شیعه، روز اربعین است. باید ایثار و فداکاری این روز را همه به تصویر بکشند. از دور و نزدیک زیارت امام حسین(ع) را فراموش نکنید. 
کسانی که نمی توانند به کربلا بروند در مجالس اهل بیت شرکت بکنند و زیارت اربعین را همراه با نماز در زیر آسمان بخوانند. در دعا داریم :خدایا باب فهم مرا باز کن تا انس با امام داشته باشم. خدمتگزاری به زوار و کمک کردن به آنها ثواب زیادی دارد. به احترام اربعین، در شب یلدا جشن نداشته باشیم. ولایت و محبت اهل بیت می تواند ما را نجات بدهد. 
خدایا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان(عج) را از ما راضی و فرجش را نزدیک بفرما، ما را از زوار واقعی امام حسین(ع) قرار بده و ما را در ثواب تمام زائران شریک بگردان.

اشاره به عظمت سوره ی حمد

حضرت علی (ع)به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: خداوند به من فرموده به راستی تو را سبع المثانی و قرآن عظیم دادیم ؛ بر من به فاتحه الکتاب جدا منّت نهاد و آن را برابر قرآن قرار داد و همانا فاتحه الکتاب شریف ترین چیز است در گنج های عرش؛ وهمانا خدای تعالی محمد(ص) را مخصوص نمود و به آن شرف داد؛ و در آن کسی را از انبیاء شریک نکرد ،جز سلیمان بن داوود که به او بسم الله الرحمن الرحیم عطا شد؛ آیا نمی بینی آن را از بلقیس حکایت می کند ،هنگامی که گفت: به سویم کتاب کریم افتاد؛ آن از سلیمان است و آن حق است ، بسم الله الرحمن الرحیم .آگاه باشید، هر کس حمد را بخواند که به موالات محمد (ص) وآلش معتقد باشد؛ و به امر قرآن فرمان برد، و به ظاهرآن مؤمن باشد و باطن آن را تصدیق کند ، خداوند به هر حرفی از آن به او حسنه ای می بخشد؛ که هر یک از آن ها برای او برتر است از دنیا وآن چه که در آن است از اصناف اموال آن و خوبی های آن؛و کسی که گوش به قاری آن دهد، برایش ثلث قرائت کننده حسنه باشد، باید شما این خیر را زیاد ببرید که غنیمت است و نبای موسم آن برود و حسرت در دل شما بماند .

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: اگر بخواهم هفتاد شتر از تفسیر فاتحه الکتاب بار می کنم . پیغمبر گرامی فرمود : چون پهلو را به رختخواب نهی آن را بخوانی ، از هر چیزی جز مرگ ایمن خواهی بود؛ و فرمود هر که چهل حمد بر کاسه آبی بخواند وآن را بر روی تبدار بپاشد به اذن خدا بهبود یابد.

حدیث خیلی مهم امام علی (ع)فرمود: من ابداً نمی خوابم تا چهل هزار دینار صد قه دهم وبنده آزاد کنم و برای خدا قربانی نمایم؛ گفته شد چگونه این کارها را انجام می دهی (با این که این کار هر شب دشوار است؟) فرمود: شنیدم از حبیبم رسول الله (ص) که می فرمود هر کس فاتحه الکتاب را بخواند، هنگامی که در رختخواب باشد مانند این است که چهل هزار دینار در راه خدا صدقه داده است، هر کس بگوید: سبحان الله و الحمدالله ولااله الاالله والله اکبر ولا قوّة الا بالله العلیٌّ العظیم گویا بنده ای برای رضای خدا آزاد کرده و هر کس آیة الکرسی را بخواند گویا برای خدا یک قربانی کرده است.ِ

وبلاگ شخصی حجت الاسلام موسی الرضا میر

سطان سیلمان عثمانی (قانونی )

سطان سیلمان (قانونی )عثمانی  -قاتلی سنگدل که  آرزو به دل از دنیا رفت

جنایتکار بر علیه تمام تاریخ بشریت...در تاریخ جهان ....شاه عثمانی که روی مغولها را در جهان رو سفید کرد..

سلیمان عثمانی جنایت کار علیه بشریت  که میلیونها شیعه و مسیحی و یهودی توسط این جلاد کشته شدند ..در ۶ نوامبر ۱۴۹۴ در شهر  ترابوزان  واقع در سواحل دریای سیاه ترکیه زاده شد. مادر او، والده سلطان عایشه  یا حفصه خاتون سلطان نام داشت. در سن هفت سالگی برای تحصیل علوم، تاریخ، ادبیات، الهیات، و فنون جنگی در مدارس... رفت. در آنجا با برده‌ای به نام ابراهیم آشنا شد و رفتار دوستانه‌ای را با او پیش گرفت. ابراهیم بعداً به یکی از معتمدترین مشاوران سلطان سلیمان تبدیل شد. سلیمان جوان در سن هفده سالگی به سمت فرماندار کفّه  و سپس ساروخان  برگماشته شد. با درگذشت پدر جنایتکارش  در سال ۱۵۲۰ به قسطنطیه آمد و بر تخت سلطنت امپراتوری عثمانی نشست. ، سفیر ونیز تنها چند هفته پس از جلوس سلیمان بر تخت سلطنت، او را چنین توصیف کرده‌است: «۲۶ سال سن دارد. قدبلند و لاغر اما عضلانی است و پوست صورت حساسی دارد. گردنش اندکی بیش از حد دراز است. صورتش لاغر و دماغش عقابی است. ریش و سبیل‌های کم‌پشت و کوتاهی دارد. در مجموع ظاهر خوبی دارد اگرچه رنگش پریده است. گفته می‌شود که اربابی خردمند و علاقه‌مند به دانش است و همگان به سلطنت او امید بسته‌اند.» برخی از مورخان ادعا می‌کنند که سلیمان در جوانی علاقهٔ وافری به اسکندر  داشته‌است و از پدرش نفرت داشته ... او تحت تأثیر رؤیای اسکندر مبنی بر تشکیل حکومتی جهانی از شرق گرفته تا غرب، قرار داشت و این رؤیا در لشکرکشی‌های او به آسیا، آفریقا، و اروپا بی‌تأثیر نبود.

سطان سیلمان عثمانی  -قاتلی سنگدل که  آرزو به دل از دنیا رفت.. تاریخ گواهی می دهد .. زمانیکه سیلمان شاه عثمانی در حال مرگ بود  آنقدر بدنش  پوسیده بود بخداست الهی و ظلم ستم و آه مظلومان جهان ..

بو بد زخم های پوست و بدن وی در 500 متری  چادر جنگش در مجارستان احساس می شد.. با اینکه در دور بر  چادر جنگ این شاه عثمانی عطر و گلاب پخش می شد باز بوی تدفن این آدم کش احساس می شد..

سلیمان قانونی در سن ۷۲ سالگی با صد هزار نفر نیروی نظامی  جنایتکار عثمانی در اوت ۱۵۶۶ در مسیر وین داشت. سلیمان در چادر خود جان سپرد؛ بعضی از منابع تاریخی معتقدند که وی از شدت ناراحتی از عدم تصرف زودهنگام قصر در گذشت. پیکر وی را به قسطنیه  انتقال دادند داخل مقبره‌ای دفن کردند و آنقدر جنازه این معلون بو می داد  که درروز دفن اش  در سطح سطح و مقبره گلاب پخش می کردند.. بله این جنایتکار علیه بشریت که قاتل شیعیان و مسیحان و یهودیان جهان بود ..و خود اهل نماز و روز و واجبات نبود  و خود از فاسدین جهان بود ...همه را بجرم مسلمان نبودن کشتار می کرد ....در صورتیکه خودش مسلمان نبود یعنی فقط اسم مسلمانی داشت....داعش و القاعده و النصره و وهابی ها زاییده تفکر این فاسدان هستند..

عثمانی ها عاشق قتل و غارت و خون ریزی بودند که حتی فرزندان کوچک انها اگریک رزو نزد هم می ایستادند همدیگر را با قمه و ساطور می کشتند و بوی از انسانیت نبرده بود.. بله تاریخ عثمانی یعنی استبداد مطلق و فساد و شهوترانی ...بخصوس در زمان سطان سلیمان قانونی و فرزندش سلیم و پدران این جنایتکار علیه بشریت از اینها خون ریز تر بودند طوری که مثل حیوانات از کشتن فرزندان و خاندان خود لذت می بردنند...

 

خرم سطان....همسر شاه سلیمان عثمانی و مادر شاه سلیم ( این دو جنایتکارعلیه بشریت )
کنیزی که به روایتی از اوکراین آمده بود و به روایتی از رومانی اسم اولیه‌اش روکسولانا بوده (و به روایتی آناستازیا) توسط تاتارها اسیر می‌شود و مرگ پدرش که یک کشیش ارتودوکس بود را به چشم می‌بیند و همان موقع تصمیم می‌گیرد از مسببان این اتفاق انتقام بگیرد. اما در تاریخ ترکیه آمده است که تمام کینه‌توزی‌ها و دشمنی‌های خرم‌سلطان و توطئه‌های او ناشی از حرص به قدرت و ترسش از رقبا بوده است. به هر حال خرم سلطان طی سال‌های حضورش در حرم سلطان سلیمان از یک کنیز به زنی آزاد که به همسری پادشاه عثمانی درآمد (این اتفاق تنها یک بار افتاده است) ارتقا یافت. او طی 30 سال حضورش در دربار، 4 پسر و یک دختر برای سلیمان به دنیا آورد اما معروف است  و تاریخ آمده این زن سفاک عثمانی باعث 10 هزار نفر افراد بی گناه فقط در عثمانی با مرگ های مشکوک شده است ..

سرانجام مجموعه سلطان سلیمان چه می‌شود؟سرانجام مجموعه سلطان سلیمان چه می‌شود؟

خرم سطان همسر سیلمان قانونی ..شاه دهم عثمانی که میلیونها شیعه و مسیحی و حتی اهل تسنن خاور میانه را بخاطر قدرت  و جاه طلبی قتل عام کرد..

در واقع ردپای او در قتل ابراهیم‌پاشا، شاهزاده‌ مصطفی و بسیاری از زنان دربار و بزرگان سپاهی و حکومتی دولت عثمانی دیده می‌شود. در نهایت خرم پس از آنکه به آرزوی خود یعنی مطمئن شدن از جانشینی سلیمان با یکی از فرزندان خود رسید و به نفر اول حرم سلطان بدل شد، در 52 سالگی به علت ابتلا به عفونت ریه درگذشت. اما او به بزرگ‌ترین آرزوی زندگی‌اش یعنی بدل شدن به والده سلطان نرسید، زیرا همسرش پس از او از دنیا رفت. در تاریخ ترکیه آمده است که خرم سلطان به رغم کینه‌توزی‌هایش قلبی مهربان داشته است و ساختن بیمارستانی مخصوص زنان، چند مکتبخانه و یک حمام بهداشتی توسط او را نشانه‌هایی از نوع‌دوستی و مهربانی او می‌دانند. در تاریخ ردپایی از پشیمانی خرم سلطان از اقداماتی که انجام داده ثبت نشده است، اما در داستان‌های نوشته شده شاید از لحاظ دراماتیک کردن داستان آمده که خرم در انتهای عمر خود از اقدامات مرگبارش پشیمان شده است و خود اعتراف کرده باعث مرگ فرزندانم کار و اعمال  من است ....این زن خون ریز ترین زنان عثمانی در تاریخ بود ...

 بنابر گواه تاریخ :.شاه دهم عثمانی که میلیونها شیعه و مسیحی و حتی اهل تسنن خاور میانه را بخاطر قدرت  و جاه طلبی قتل عام کرد..

این جاه طلب که ادعایی خلیفه مسلمانان می کرد بدون عقد نکاح با هزاران زن غیر مسلمان و ایرانی که به اسارت می رفتند رابطه نامشروع داشت چون اینها را انسان نمی دانست.بنابر عرف عثمانی هر زنی با شاه عثمانی همبستر شود بر دیگر مردمان حرام بود( همانند همسر پیامبر )..اگر زنی مریض یا پیر می شد .. خواجگان لال سطان سلیمان آنها را خفه و در دریا می انداختند..تا دست کسی به انها نخورد و در طول دیکتاتوری دهها سالی این جنایتکار عثمانی هزاران  دختر غیر غثمانی و حتی عثمانی اینطور قتل عام شدند..مشروب در عثمانی ممنوع بود..اما شاه و شاهزاده عثمانی مجاز به شرب خمر و زنا بودند و خود را فراتر از مردم می دانستند ..

 بنابر گواه تاریخ این سطان و شاهزادهایش و همسرانش اهل نماز و روزه نبودند  و همیشه مست بودند و آب تریاک پنچ شنبه  ها استفاده می کردندو فقط در نماز عید یا جماعت پیش نماز شاه عثمانی و شاهزاده می ایستادند ...

یکی از جنایت سلیمانی قانون و فرزرندانش ..شیعیان را زنده  زنده می سوزانند تا سنی شوند..و دختران و زنان شیعیان را به بردگی می فروختند یا به حرم سراهای خود می بردنند.. و بالای 9 میلیون ایرانی را در جنگ های ایران و عثمانی این جنایتکاران قتل عام کردند .. میلیونها ایرانی را به بردگی به اروپاییان و دگر ملل فروختند..

ای کاش دولت مردان ایرانی رسما از وارث دولت عثمانی عربستان و حاشیه خلیج فارس بخصوص ترکیه در دادگاهای بین اللملی شکایت و درخواست عذر خواهی این دولت خون ریز و غرامت شود...و اگر نبود دسیسه های عثمانی شاید امروز مرز ایران تا غرب اروپا بود و روسیه هم جزو یکی از استانهای ایران بود....

dardnews.ir