وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

آقای اولاند، اگر قصد مبارزه با تروریسم دارید ابتدا از خانه خودتان فرانسه شروع کنید

منبع: نادر نادری| شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۳ چاپ

آقای فرانسوا اولاند و برنارد کازنو” وزیر کشور فرانسه آنچه ما این سالها اقامت در کشور شما هشدار بسته شدن نطفه تروریسم و بلوغ آن در کشور فرانسه را داده بودیم که حال شما بعد از بلوغ و عمل تازه دارید حرف های ما جدا شدگان از فرقه مذهبی تروریستی رجوی را می زنید.

آقایان محترم تروریسم یک ایدئولوژی است یک طرز فکر و اندیشه است نه ربطی به داشتن سلاح دارد و نه ربطی به اسلام مسلمین دارد تروریسم در هر جای که نیروی جوان دارد بهترین بستر را برای رشد خود می داند و بخصوص که در هر نقطه ای که دولت قانون و آزادی در آن پر رنگ باشد بیشتر ریشه میدواند چون تروریسم نقطه مقابل آزادی است تروریسم خوب و بد نداریم

راستی در تحقیقات شاید بعمل آمده این جنایت از کجا الگو برداری شده این ترور های اخیر فقط حاصل وجود فرقه های مذهبی و سکت است که متاسفانه در کشور شما تروریسم با مقداری رژ لب و سرخ آب سفید آب خودش را بزک کرده و خود را تروریست خوب به کشور شما قالب کرده و در کشور شما بیتوته کرده مگر می شود یک ویروس اپیدمی در جامعه ای که مهد آزادی است بی تاثیر باشد هرچه طلا ناب تر باشد فاسد پذیری آن بیشتر است

در این روز ها شما حرف تان این است که فقط مبارزه با تروریسم دقیقا درست است پس باید پرسید فرقه رجوی که کشور شما را واتیکانیزه کرده چکار می کند و رهبران تروریسم منطقه از عراق گرفته تاسوریه در مراسم های که توسط فرقه رجوی بر پا می شود در کشور شما چکار می کنند که اکثرا با ویزاهای جعلی و پاسپورت های جعلی که توسط فرقه رجوی برایشان تهیه می کند در کشور شما در تردد هستند.

آقای اولاند و برنارد کازنو” اگر قصد مبارزه با تروریسم را دارید ابتدا از خانه خودتان یعنی کشور فرانسه باید شروع کنید نمی شود اینجا را پشت سر گذاشت به منطقه خاورمیانه رفت شاید بپرسید که اینها اینجا سلاح ندارند اما تروریسم شاخص آن سلاح نیست بلکه یک ایدئولوژی و طرز فکر است که خلع سلاح آن بچشم دیده نمی شود والا در دنیا تهیه سلاح برای تروریسم کار ساده ای است.

ترور و فناتیک فقط با سلاح نیست مگر خودتان شاهد نبودید که وقتی مریم رجوی دستگیر شد مسعود رجوی دستور خودسوزی ها را صادر کرد و هر روز خیابانهای پاریس شاهد صحنه های دلخراش بود آیا این تروریسم نیست.

اگر می خواهید با تروریسم مبارزه کنید ابتدا از خانه خودتان شروع کنید و من به شخصه در کنار شما در این مبارزه خواهم بود چه با قلم وچه ارائه اسناد و مدارک.

نادر نادری

فراتر از تسامح

فرا‌تر از تسامح

موضوع این نوشته، بحث فلسفی _ ادبی کوتاهی در باب تسامح و مفهوم‌ها‌ی وابسته به آن است. اما پیش از پرداختن به این بحث، برای روشن‌تر کردن موضوع، می‌خواهم داستانی از بوستان سعدی نقل کنم. این داستان در غرب ماجرایی شنیدنی دارد که آن را با ذکر مأخذ لازم در کتاب سعدی آورده‌ام. در اینجا تنها اصل ماجرا را می‌آورم و بعد داستان را نقل می‌کنم. 

ماجرا از این قرار است که بنیامین فرانکلین (۱۷۹۰_۱۷۰۶)، دانشمند و دولتمرد آمریکایی و از صاحب‌نظران فلسفه‌ی سیاسی و فلسفه‌ی اخلاق، داستانی می‌نویسد و ادعا می‌کند که این داستان فصلی از کتاب عهد عتیق است که گم شده بوده و اکنون پیدا شده. سی سال از نوشتن این داستان می‌گذرد تا اینکه شخصی در مقاله‌ای می‌نویسد که داستان بنیامین فرانکلین عیناً داستانی است از سعدی شاعر ایرانی. از این پس بحث و جدل‌ها‌ی فراوانی در می‌گیرد تا اینکه بالأخره معلوم می‌شود بنیامین فرانکلین ترجمه‌ای لاتینی از این داستان در اختیار داشته و با خواندن آن، چنان مجذوب شده که آن را به عنوان فصل گمشده‌ای از کتاب مقدس منتشر کرده است. فرانکلین خود در این باره گفته است: «نتیجه‌ی اخلاقی آن چنان اهمیت دارد که شایسته است همه‌ی مردم عالم از آن اطلاع یابند.» 

 و البته، پس از این بحث و جدل‌ها همه‌ی مردم عالم هم از این داستان اطلاع یافتند. 

و اما اصل داستان. سعدی در باب دوم بوستان حکایتی از ابرهیم خلیل نقل می‌کند که برسفره نمی‌نشست مگر آنکه میهمانی داشته باشد. اما اتفاقاً هفته‌ای می‌گذرد و میهمانی برایش نمی‌رسد. اندوهگین از خانه به جست‌و‌جوی میهمان بیرون می‌رود و مردی می‌بیند: «سر و رویش از برف پیری سپید» با خوشحالی می‌گوید: 

که ‌ای چشم‌ها‌ی مرا مردمک 

یکی مردمی کن به نان و نمک

 پیرمرد را به خانه می‌برد و به احترام بر سر سفره می‌نشاند و البته همه پیش از دست بردن به غذا بسم الله می‌گویند، مگر پیرمرد. ابراهیم با تعجب از وی می‌پرسد: 

نه شرط است وقتی که روزی خوری

که نام خداوند روزی بری

پیر مرد هم می‌گوید من از پیر آذرپرست خود چنین چیزی نشنیده‌ام. ابراهیم در می‌یابد که او از گبران است و او را از سفره‌ی خود می‌راند، آنگاه سروشی از آسمان فرود می‌آید، با پیامی سرزنش‌آمیز که ‌ای خلیل ما صد سال است از او جان و روزی دریغ نکرده‌ایم و تو نتوانستی چند لحظه او را تحمل کنی و نفرت نورزی: 

گر او می‌برد پیش آتش سجود 

تو با پس چرا می‌بری دست جود؟ 

سعدی، ایرانی مسلمان، این داستان را حدود پانصد سال پیش از زمانی که بنیامین فرانکلین مجذوب آن شود نوشته است و این، صرف نظر از سندیت تاریخی داستان، نشان دهنده‌ی اخلاقیات فرهنگی است که در آن پرورش یافته است. داستان، داستان برخورد انسانی است با انسان دیگری که نه تنها معتقدات دینی او را ندارد، بلکه آن معتقدات را نمی‌پسندد و مورد قبولش هم نیست. پرسش این است که در اینجا باید چه کرد وچه رفتاری پیش گرفت. به روایت داستان، ابراهیم تن به مدارا نمی‌دهد و به اصطلاح متداول تسامح نمی‌کند و تعصب می‌ورزد، اما خواست خداوند این نیست و پیام سروش ابلاغ همین نکته است. جالب توجه این است که در‌‌ همان زمانی که سعدی این داستان را می‌نوشت در گوشه‌ی دیگری از جهان اسلام مولوی هم داستان موسی و شبان را در زمینه‌ی نظری‌تر دیگری می‌نوشت. شبان در راز و نیاز با خداوند، خداوند را موجودی همچون خود می‌پنداشت و می‌خواست سرش را شانه کند و دستش را ببوسد و جامه‌اش را بشوید و در واقع منکر صفات سلبیه خداوند بود. 

موسی نیز چون ابراهیم تسامح نکرد و شبان را با سرزنش و ملامت آزرد. در اینجا نیز موسی مورد عتاب خداوند قرار گرفت. مولوی در بیان این عتاب ابیات بسیار زیبا و ژرفی سروده که نشان از ایمان راستین او به تسامح در رفتار با انسان‌ها و دعوت به باطن‌نگری و پرهیز از فصل کردن‌ها‌ و اختلاف انداختن‌ها دارد. 

در تعریف تسامح گفته‌اند: خودداری از اعمال خصمانه برضد آنچه قبول نداریم یا نمی‌پسندیم یا از نظر سیاسی مخالف با آن هستیم. از این تعریف معلوم می‌شود در تسامح، برخلاف دوست داشتن یا نیکی کردن، همیشه چیزی ناپسند و نامقبول وجود دارد و اهمیت تسامح نیز در مدارا با همین چیزی است که نمی‌پسندیم و قبول نداریم. 

از آنچه گفتیم شاید چنین به نظر برسد که تسامح اصلی است پذیرفته و قبول عام یافته. اما چنین نیست. تسامح اصلی بدیهی یا به اصطلاح فلسفی، تحلیلی و پیشینی نیست. باید قرن‌ها ‌می‌گذشت، جنگ‌ها‌ی خانمان‌سوز در می‌گرفت، جان‌ها و مال‌ها و حکومت‌ها و حتی کشور‌ها نابود می‌شدند تا تناقض استدلالهای تسامح‌ستیزان و خشونت‌گران در عمل و نظر ثابت می‌شد و در سیاست و دین، فرهیختگان بدین نتیجه می‌رسیدند که نفع طرفین دعوا در تسامح و مدارا است و: 

آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در واقع آنچه مایه‌ی عبرت است این است که تسامح، چه در غرب و چه در شرق، دیر زمانی معنایی منفی داشته است، یعنی آن را صفتی ناپسند می‌دانستند. به گفته‌ی نویسنده‌ی مدخل تسامح در دانشنامه‌ی تاریخ اندیشه‌ها، تسامح در فرانسه در آغاز قرن هجدهم معنای تحقیرآمیزی داشته است و بوسوئه (۱۷۰۴_۱۶۲۷) کشیش کاتولیک فرانسوی، در برابر پروتستان‌ها افتخار می‌کرده که در مذهب کاتولیک، تسامح از تمام مذاهب کمتر است. جالب توجه است بدانیم در روزگارانی که آبای نخستین کلیسای مسیحی مورد شکنجه و آزار رومی‌ها ‌قرار داشتند، خود از مدافعان تسامح مذهبی بودند. اما هنگامی که کنستانتین مسیحیت را دین رسمی اعلام کرد همه‌ی آن دفاعیه‌ها ‌فراموش شد و شکنجه‌شدگان تبدیل به شکنجه‌گران شدند و حالا نوبت تسامح‌ستیزان دیروز بود که مدافع تسامح شوند. حقانیت و فضیلت تسامح را از همین جا می‌توان دریافت که طرفین دعوا، حاکم و محکوم، زورمند و بی‌زور به یکسان می‌توانند در پناه آن در آسایش و امنیت زندگی کنند. در واقع تسامح نتیجه‌ی مستقیم این اصل اخلاقی جهان شمول است که: آنچه برخود نپسندی به دگر کس مپسند. اما آنچه در غرب معنای تسامح را از منفی به مثبت تغییر داد، تأمل در این اصل اخلاقی نبود. عامل‌ها‌ی دیگری در کار بودند که مهم‌ترین آن‌ها پیدایش مذهب پروتستان بود. 

کاتولیک‌ها ‌به اعتبار اکثریت خود، معتقد بودند حقیقت مطلق، ملک طلق آنان است و هر کس از کلیسای کاتولیک روی برتابد از خداوند روی برتافته و مستحق مجازات مرگ است. نظریه‌پردازان کاتولیک دلیل‌هایی هم برای این مجازات می‌آوردند. می‌گفتند اگر چنین کسی را مجازات نکنی خداوند خشمگین می‌شود و همه را به پای او مجازات می‌کند. می‌گفتند چنین کسی را هرچه زنده بگذاری بیشتر گناه می‌کند و بنابراین اصلاً به مصلحت اوست که با کشتنش، او را از گناه بیشتر نجات دهی. اما آنچه نمی‌فهمیدند یا نمی‌خواستند بفه‌مند این بود که نظریه‌پردازان ادیان دیگر هم می‌توانند عیناً همین دلیل‌ها را بر ضد کاتولیک‌ها‌ بیاورند و کیست که حقیقت مطلق را از آن خود نداند. به گفته‌ی سعدی: 

 «همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.» 

***

یکی یهود و مسلمان نزاع می‌کردند

چنان که خنده گرفت از نزاع ایشانم

به کینه گفت مسلمان گر این قباله‌ی من 

درست نیست، خدایا یهود می‌رانم

یهود گفت به تورات می‌خورم سوگند 

و گر دروغ بگویم چو تو مسلمانم

گر از بسیط زمین عتقل منعدم گردد 

به خود گمان نبرد هیچ کس که نادانم

آنچه این اعتقاد راسخ به حقیقت مطلق وایمان راستین کاتولیک‌ها‌را متزلزل کرد، پیدایش مذهب پروتستان بود. مذهب پروتستان در اشکال گوناگون خود به صورت نیرویی بزرگ در برابر مذهب کاتولیک درآمد و ایمان راستین معنای خود را از دست داد و اعتماد به کارآیی و تأثیر منع و سرکوب عقاید در آثار نویسندگانی مانند پیربیل (۱۷۰۶_۱۶۷۴) متزلزل شد. بیل در ۱۶۸۶ در کتاب تفسیر فلسفی کلام مسیح «مجبورشان کن تا بگروند» دلیلهای درخشانی در دفاع از تسامح کامل مذهبی، تسامح در برابر تمام ادیان و حتی در برابر منکران خدا، ارائه کرد. 

منادی بلند آوازه‌ی دیگر؛ جان لاک، فیلسوف انگلیسی بود. لاک در ۱۶۸۸ نامه‌ای درباب تسامح منتشر کرد این اثر از نخستین نوشته‌ها‌ی منسجم در این موضوع است. اولین نکته‌ای که لاک بدان اشاره می‌کند این است که سرکوب، سیاست مؤثری نیست. با زور می‌توان فردی را به انجام نوعی از عبادت‌ها‌ی مسیحیت واداشت، اما نمی‌توان ایمان و اعتقاد قلبی به او بخشید. چنین روشی تنها آدمهای متظاهر به دین پدید می‌آورد و این نه تنها کاری بیهوده است، از نظر اخلاقی نیز زیانبار است. 

نکته‌ی دوم لاک، رد استدلالی سنتی بود. سنت‌گرایان مسیحی می‌گفتند وظیفه‌ی فرد نسبت به کلیسا‌‌ همان وظیفه‌ی فرد نسبت به دولت است و اگر در برابر مخالفان کلیسا تسامح ورزیم دولت دچار هرج و مرج می‌شود. اما لاک می‌گفت رسالت کلیسا در جهان مستقل از نقش دولت است. علت وجودی کلیسا نجات روح انسان است و این رسالت را تنها از راه ترغیب و تبلیغ، آن هم با روش‌هایی خالی از خشونت می‌تواند انجام دهد. ولی علت وجودی دولت، حفظ حقوق مردم یعنی حفظ جان و مال و آزادی آنان است و به همین دلیل در مواردی می‌توانند به عنوان آخرین چاره از زور هم استفاده کند. 

دلیل‌های لاک در دفاع از تسامح که در قرن هفدهم تازه و پیشتازانه بود، در ‌‌نهایت قبول عام یافت و حتی کاتولیک‌ها ‌نیز آن را پذیرفتند. اما در قرن نوزدهم تسامح مدافعی بلندپایه‌تر هم یافت. 

جان استوارت میل (۱۸۷۳_۱۸۰۶)‌‌ همان مسیر لاک را می‌پیمود، اما قید‌ها‌ی کمتری بر پای تسامح می‌نهاد و وسعت میدان بیشتری برای آن قائل بود. به اعتقاد میل دخالت در آزادی فرد تنها و تنها هنگامی قابل توجیه است که مطمئن شده باشیم آزادی او خطر یا تهدیدی برای آزادی دیگران در بر دارد. تفاوت مهم میل با لاک در این نکته است که اندیشه‌ی لاک به تمامی متوجه حفظ آزادی فرد در برابر دخالت کلیسا ودولت بود. اما میل به شدت نگران قیدهایی بود که قوانین نانوشته یعنی قرارداد‌ها و اعتقادهای عامه و عوام بر آزادی انسان می‌نهند. خواست میل این بود که تسامح از قلمرو سیاست به اخلاقیات و رفتار‌ها و اعمال شخصی و خصوصی افراد تعمیم داده شود. او احساس کرده بود که مردم از قوانین نانوشته بیشتر آزار می‌بینند و تحقیر می‌شوند تا قوانین نوشته‌ای که دولت عامل اجرای آن است. به عقیده‌ی وی آزادی انسان و تکثر و گوناگونی در فضای سرکوبگر نمی‌توانند شکوفا شوند. میل بدین دلیل مدافع تسامح بود که آزادی، فردیت و تکثر را دارای بالا‌ترین ارزشهای اخلاقی می‌دانست؛ ارزشهایی که به اندیشه مجال بیشتری می‌دهند و انسان‌ها‌ی عالیتری پدید می‌آورند. 

در قرن بیستم آرای لاک و میل با دقت و وسعت نظر بیشتر، درغرب به معتقدات همگانی پیوست و دیگر نوبت فیلسوفان دین و متکلمان جدید بود که با طرح پلورالیسم دینی و بر‌تر از آن، کشف معنویت و روحانیت در مخالفان ادیان، تسامح را ابعاد تازه‌تری ببخشند. 

اما هنرمندان در این مسأله انسانی نیز مثل همیشه بالا‌تر پرواز کردند. الیوت زمانی نوشت: ما مسیحیان دوست نداریم با ما به تسامح رفتار کنند. این حرف الیوت بسیاری را به تعجب واداشت. آیا واقعاً منظور او این بود که با مسیحیان به خشونت رفتار شود؟ هرگز، الیوت حرف بسیار مهم و والایی زده بود. چنانکه در تعریف تسامح گفتیم، در تسامح همیشه چیزی ناپسند و نامقبول وجود دارد که تسامح کننده با آن مدارا می‌کند. الیوت می‌گفت تنها تسامح با متدینان یا با معتقدان به اعتقادی که متفاوت با اعتقاد ماست _ یعنی اینکه فردی فرد دیگری را تحمل کند _ کافی نیست، باید به واقع همدیگر را با هردین و اعتقادی، دوست داشته باشیم، به یکدیگر احترام بگذاریم و به شایستگی‌ها‌ی هم افتخار کنیم. تسامح کافی نیست باید فرا‌تر از تسامح رفت. 

این مقاله را با شعر سعدی آغاز کردم و به تسامح در غرب پرداختم. اما این گریز به غرب نه به دلیل این بود که فرهنگ اسلامی و بخصوص فرهنگ اسلامی_ ایرانی ما حرفی در این موضوع نداشته است. آنچه به خصوص باید تذکر داد این است که ما در دوران شکوفایی فرهنگ اسلامی فرا‌تر از تسامح رفته بودیم وآنچه الیوت درقرن بیستم به غربیان پیشنهاد می‌کند ما چندین قرن بدان عمل می‌کردیم وآثار شاعران و فرهیختگان ما سرشار از این اندیشه‌ی فراتسامحی است. تعجب‌آور نیست که وقتی فرانسویان، سعدی را کشف کردند او را شاعر دوران روشن‌اندیشی لقب دادند. کلمه‌ها‌ی «تساهل» و «تسامح» را امروز پیدا نکرده‌ایم. این دو کلمه از پیامبر اسلام است که اسلام را سهل و سمح توصیف فرمود. «سمح» و «سماحة» به معنای بخشش و بزرگواری و کرامت است. 

در ایران پس از سعدی، بزرگ‌ترین منادی تسامح و شاید آخرین منادی، حافظ است. به قول یکی از ادیبان، شایسته‌ترین لقبی که می‌توان به حافظ داد لقب شاعر تسامح و مداراست و رند حافظ نمونه‌ی اعلای انسان فرا تسامح است: 

عیب رندان مکن ‌ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم وگر بد تو برو خود را باش

هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت

وبه ویژه این بیت: 

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

همه جا خانه‌ی عشق است چه مسجد چه کنشت

و از اینگونه بسیار. 

اما آنچه در کشور‌ها‌ی اسلامی و پس از چند قرن نخستین رخ داد، ترقی معکوس بود. بگذارید داستان را از زبان دیگری بشنویم. 

ارنست رنان (۱۸۹۲_۱۸۲۳) مورخ و منتقد فرانسوی نوشته‌ای با عنوان «اسلام و علم» دارد. این نوشته در اصل سخنرانی بوده است که پس از انتشار، سید جمال الدین اسدآبادی انتقادهایی هم از آن کرده است. اما آنچه مربوط به این بحث می‌شود ربطی به آن جنبه ازسخنان ارنست رنان که مورد انتقاد بوده، ندارد. 

او در ابتدای سخنرانی خود می‌گوید شاید شنوندگان از اینکه در این زمان (اواخر قرن نوزدهم) که کشور‌ها‌ی مسلمان بهره‌ای از علوم ندارند، صحبت از اسلام و علم می‌کنم تعجب کنند. البته وی دراینجا ایران را تا حدی مستثنی می‌کند و آن‌گاه داستان تاریخی و مستند نقل می‌کند. 

و اما داستان؛ مردی در قرون نخستین اسلام از اندلس به بغداد می‌رود و پس از آن به قیروان. در قیروان با مرد دیگری برخورد می‌کند. مرد قیروانی از او می‌پرسد در بغداد چه دیدی؟ مرد مسافر می‌گوید چیزی عجیب. در یکی از مساجد بغداد اعلام کرده بودند در آنجا مناظره‌ای میان دهریان، گبران، یهودیان، نصرانیان و مسلمانان برگزار خواهد شد. من نیز از سر کنجکاوی در آن شرکت کردم. جمعیتی بسیار گرد آمده بودند. اول مرد دهری برخاست و در انکار وجود خدا و پیامبر و دین هرچه دلیل و برهان در چنته داشت اقامه کرد و پس از او مرد گبری در اثبات عقاید خود و رد دلایل دهری داد سخن داد و به همین گونه یهودی و نصرانی و مسلمان. همه با دقت به حرف هم گوش دادند، نزاعی در نگرفت و خشونتی به وقوع نپیوست. بحث و مباحثه پایان یافت و جمعیت به آرامی پراکنده شدند. 

پس از نقل این داستان، ارنست رنان می‌گوید تا زمانی که فرهنگ اسلامی چنین تسامحی در برابر ادیان و چنین تصوری از آزادی بیان داشت، بزرگانی چون فارابی، ابن سینا، ابوریحان بیرونی، زکریای رازی وچه بسیار نام‌آوران دیگر درآن ظهور کردند. اما به محض آنکه تعصب و قشری‌گری جایگزین تسامح و تساهل گردید و خشونت جایگزین مسالمت، چراغ علم در جهان اسلام خاموش شد. 

اگر به دانشنامه‌ها‌ و دائرة‌المعارف‌ها‌ی غربی نگاه کنید می‌بینید تقریباً تمام فیلسوفان و دانشمندان و شاعران و نویسندگان دنیای اسلام که نامشان در آن‌ها ثبت شده است پرورش یافته‌ی‌‌ همان چند قرن نخستین فرهنگ اسلامی هستند؛ قرن‌هایی که مسلمان اندیشنده، حق داشت همه چیز را مورد سؤال قرار دهد، شک خود را ابراز کند و با دیگران در میان نهد تا به یقینی استوار دست یابد. در چنین محیطی بود که شمس تبریزی می‌گفت: 

 «به پیش ما یکباره مسلمان نتوان شد. مسلمان می‌شود، کافر می‌شود و باز مسلمان می‌شود و هر بار از وی چیزی بیرون می‌آید تا وقتی که کامل شود.» 

بسیاری از مفاهیم که در ادب گذشته‌ی ما بار‌ها محل بحث بوده است و برآن‌ها تأکید کرده‌اند ارتباط مستقیم با تسامح دارد. سعدی در گلستان داستانی دارد که توجه بسیاری از فرزندان انقلاب فرانسه را به خود جلب کرده است و آن را دردفترهای یادداشت خود نوشته‌اند یا خود با الهام از آن اثری به وجود آورده‌اند. شرح این تأثیرگذاری‌ها‌ی سعدی و دیگر شاعران ایران برادب فرانسه را باید در کتاب ارزنده‌ی «از سعدی تا آراگون» نوشته‌ی استاد بزرگوار دکتر جواد حدیدی خواند. و اما آن داستان (حکایت هفتم ازباب دوم گلستان): 

 «یاد دارم که در طفلی متعبد بودمی و شب‌خیز، و مولع زهد و پرهیز. شبی خدمت پدر، علیه الرحمة، نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته، و مصحف عزیز در کنار گرفته، و طایفه‌ای گرد ما خفته، پدر را گفتم یکی از اینان سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای بگزارد. گفت: جان پدر، تو نیز اگر بخفتی به که در پوستین مردم افتی.» 

سعدی عیب‌جویی را هم مذمت می‌کند چه رسد به خشونت ورزیدن. به همین گونه آنچه در نکوهش دنیا و اندرز به قدرتمندان درادبیات ما آمده اغلب بدین دلیل است که دنیادوستان و زورمندان را متوجه به این نکته کند که دولتشان پایدار نیست و بهتر آن است که از قدرت خود سوء استفاده نکنند و باز به گفته‌ی سعدی: 

اینکه در شهنامه‌ها ‌آورده‌اند

رستم و رویینه‌تن اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ملک

کز بسی خلق است دنیا یادگار

آنچه دیدی برقرار خود نماند 

و اینچه بینی هم نماند برقرار

چون زبر دستی‌ات بخشید آسمان 

زیر دستان را همیشه نیک دار

مفهوم دیگری که در فرهنگ ما ارتباط مستقیم با تسامح دارد «مکافات» است که درباب آن داستان‌ها و نوشته‌ها‌ی فراوان داریم. واقع این است که در قرآن و احادیث و ادبیات ما از اینگونه نکته‌ها ‌و داستان‌ها در ستایش تسامح فراوان آمده است. اما کاری که هنوز انجام نداده‌ایم جمع‌آوری این مواد پراکنده در قالب فلسفه‌ای منسجم و پویاست. این‌‌ همان کاری است که در غرب، لاک و میل آغاز کردند و پیگیرانه ادامه دادند. 

امروز با توجه به دوره‌ی حساسی که در آن قرار داریم وظیفه‌ی اندیشندگان و فیلسوفان دین و سیاست و اخلاق ماست که بدین کار بپردازند و در آن چندان اهتمام ورزند که فرهنگ تسامح و فرا‌تر از تسامح، بخشی از فرهنگ عمومی و وجدان اجتماعی جامعه‌ی ما شود. ذکر این داستان و آن قطعه شعر و آن کلمه‌ی قصار دیگر راه به جایی نمی‌برد، بویژه که در فرهنگ وسیع و پراکنده‌ی ما، حتی در آثار یک نویسنده، تناقض‌گویی‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند مستمسک تسامح‌ستیزان قرار گیرد. با یک بیت در ستایش تسامح یا نکوهش خشونت، کاری از پیش نمی‌رود. باید مثنوی‌ای تدارک دید هفتاد من. 

نظر مدیر وبلاگ :
به قول یکی از تاریخدان های معتبر ( ... حکیمی ) ، تونل وحشت تاریخ ایران همانا دوره سلطه قزلباش ها بود که در مقام خصومت با خلافت عثمانی تشیّع را بهانه قرار داده با سایر مسلمین عناد ورزیدند و سگ فرنگ را بر آخوند سنّی مرجّح دانستند و سرانجامشان نابودی بدست یک بی سروپای افغان بود. تلاش نادرشاه افشار هم به علّت توطئه ملّاهای متعصّب برای مسامحه با اهل سنّت و جماعت نافرجام ماند. این رشته پرغصّه سر دراز دارد.

مسابقه بزرگ بانک و خاطره

جشنواره بانک و خاطره

بانک ملّی ایران به مناسبت گرامی‌داشت ایام الله دهه فجر مسابقه خاطره نویسی ویژه دانش‌آموزان عضو کانون جوانهها را برگزار می نماید.

شرایط شرکت در جشنواره

الف) برای شرکت در جشنواره بانک و خاطره می‌بایست عضو کانون جوانه‌های بانک ملّی ایران شوید.

کانون جوانه‌ها، یک وب سایت فرهنگی، آموزشی و بانکی می‌باشد که در یک محیط مجازی امن و در عین حال سرگرم کننده و تفریحی به آموزش مفاهیمی همچون پول و مدیریت آن، سرمایه‌گذاری و کسب درآمد، فرصت‌های مالی و ... می‌پردازد و مختص دو رده سنی زیر 12 سال و 12 تا 18 سال طراحی گردیده که بخش اول آن به نام جزیره آرزوها راه‌اندازی و بخش دوم نیز در مرحله نهایی بوده و به زودی رونمایی خواهد شد. جزیره آرزوها از بخش‌های شهربازی و سرگرمی، جشنواره، ارسال کارت پستال، شهر قصه و داستان، مسابقه جزیره و ... تشکیل شده است. اعضای کانون جوانه‌ها می‌توانند نسبت به افتتاح حساب آرزو اقدام نموده و ملّی کارت آرزو دریافت نمایند. برای ثبت نام به یکی از شعب بانک ملّی ایران و یا آدرس اینترنتی http://kids.bmi.ir/ مراجعه فرمایید.

ب)  آثار ارسال شده با خط خوانا یا تایپی باشد. حجم آثار حداقل 150 و حداکثر 1000 کلمه باشد.

ج)  درج مشخصات زیر در انتهای خاطره الزامی است:

نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، شماره حساب آرزو، تلفن همراه و ثابت، آدرس کامل پستی، نام مدرسه (دبستان/دبیرستان)

موضوع اصلی: خاطره کودکان و نوجوانان از بانک

محور ویژه :

* خاطره من با ملی کارت آرزوی بانک ملی ایران

 

سایر محورها : 

- خاطره من از بانک

- اولین باری که به بانک رفتم

- روزی که در بانک حساب باز کردم

- وقتی در قرعه‌کشی بانک برنده شدم

- آن روزی که با پدر یا مادر به بانک رفتم

- وقتی خواهرم  یا برادرم  از بانک وام ازدواج گرفت

- و ...

جوایز جشنواره

- جوایز بخش ویژه (خاطره من با ملی کارت آرزو):

  • 10سکه بهار آزادی برای 5 نفر دانش آموزان دبستانی و 5 نفر دانش آموزان دبیرستانی

- جوایز سایر بخشها:

  • 30 سکه نیم بهار آزادی برای 15 نفر دانش آموزان ابتدایی و 15 نفر دانش آموزان دبیرستانی
  • 30 سکه ربع بهار آزادی برای 15 نفر دانش آموزان ابتدایی و 15 نفر دانش آموزان دبیرستانی
  • 30 سکه گرمی برای 15 نفر دانش آموزان ابتدایی و 15 نفر دانش آموزان دبیرستانی

 مهلت و نحوه ارسال آثار:

 شرکت کنندگان در جشنواره می توانند آثار خود را حداکثر تا تاریخ 15 بهمن ماه 1393 به یکی از دو طریق  ذیل ارسال نمایند:

1- ارسال آثار به پست الکترونیکی جشنواره به آدرس :   festival@bmi.ir

2- ارسال از طریق پست سفارشی یا پیشتاز به دبیرخانه مرکزی جشنواره : تهران ، خیابان فردوسی، ادارات مرکزی بانک ملی ایران، اداره کل روابط عمومی، کانون جوانه‌ها -  کد پستی 1135937661

اعلام اسامی برندگان :

آثار ارسالی توسط گروه داوری متشکل از خبرگان ادبیات کودک و نوجوان و علوم اقتصادی، مورد بررسی قرار گرفته و سپس اسامی برندگان این جشنواره تا 22 یهمن ماه در وب سایت بانک ملی ایران اعلام خواهد شد. در صورت داشتن هرگونه سوال لطفاً با شماره تلفن‌های ذیل تماس حاصل فرمایید.

64140 – 021

60992386 – 021

60993724 – 021

شارلی ابدو

شارلی ابدو رو چارلی ابدو، شارلی هبدو هم نوشتن سایتا!

خب قطعا اتفاق غم انگیزی بود حمله به دفتر یک نشریه و کشتن نویسنده های نشریه و کشته شدن چندین بی گناه دیگه در سلسله اتفاقات بعدی.

کلا همیشه آدمایی هستن که از شرایط پیش اومده سو استفاده کنن، جناب نتانیاهو رو میگن بدون دعوت رفته پاریس، و از یهودی ها خواسته به اسرائیل مهاجرت کنن،مسئولان فرانسه هم برای اینکه حضور نتانیاهو که چندین جنگ تو غزه راه انداخته و مردم بی گناه و زن و بچه رو به خاک خون کشیده بود رو خنثی کنن محمود عباس رو دعوت کردن فرانسه.

از این ور ادوارد اسنودن مصاحبه کرده گفته کار کار خود اسرائیلیاست تا روند مهاجرت رو معکوس کنن.

یکی از کشته شدگان هم یک پلیس تازه استخدام شده مسلمان الجزایری تبار بود که تو شهر لیوری گرگان فرانسه مردم به احترامش مراسمی برگزار کردن.

شارلی ابدو تو شماره بعدش کاریکاتوری از پیامبر اسلام(ص) کشیده و مسئولان و مردم هم حمایتش کردن،

الان این آزادی بیانه؟؟! اگه هست پس لطفا بخونید:

کمدین فرانسوی; دیودونه رو به جرم دفاع از تروریسم و اعمال ضد یهودی دستگیر کردن،

""

اقدام موهن شارلی ابدو که با حمایت جدی آمریکا ، انگلیس و فرانسه همراه است در حالی آزادی اندیشه خوانده می شود ، که روزنامه تلگراف انگلیس در ۲۷ ژانویه ۲۰۰۹ گزارش داده بود موریس سینت، کاریکاتوریست شارلی ابدو، به جرم انتشار مطلبی درباره پسر نیکولا سارکوزی ، نخست وزیر وقت فرانسه ، که از نظر مجله ، یهودی ستیزانه بوده اخراج میشود . این نویسنده پس از آن ، به جرم برانگیختن نفرت علیه یهودی ها نیز محاکمه می شود.

روزنامه تلگراف انگلیس می نویسد فکر می کنید توهین این کاریکاتوریست به پسر سارکوزی چه بوده است ؟ " بعد از ازدواج پسر سارکوزی با دختری از یهودیان ثروتمند فرانسوی این کاریکاتوریست می نویسد: «این پسر به زودی مدارج ترقی را طی خواهد کرد». این جمله ، موجی از اعتراض سیاستمداران فرانسوی را برمی انگیزد . سردبیر مجله هوادار آزادی بیان ! شارلی ابدو از او می خواهد عذرخواهی کند. او نمی پذیرد و اخراج می شود .

""

اونایی که میگن حجاب تو ایران اجباریه،چرا نمیگن کشف حجاب تو فرانسه اجباریه؟؟!

الان آزادی بیان و عمل و اندیشه اینه؟؟!

مثل همیشه!!! شر اعظم جناب شاهین نجفی که عادت کرده از هر آب گل آلودی ماهی بگیره فرمودن که آلبوم جدید به اسم " ص " رو منتشر میکنن و حتما این بار توهین هاشون بدتر میشه و مردم و طرفدارهاش هم به به چه چه.

در ادامه فرمودن که آنها که از البته و اگر و ... در محکوم کردن عمل تروریستی علیه شارلی ابدو استفاده میکنند در دل شادند و گفته اند که هر مسلمانی تروریست نیست اما همه تروریست ها مسلمان هستند.

اصلا مهم نیست من مسلمانم،مسیحی ام یا یهودی یا اصلا به دین و مسلک دیگه ای اعتقاد دارم،مهم اینه که به عنوان آزادی بیان به بقیه توهین نکرد،الان مثلا جناب نجفی با اینکارا داره قبح کار ها رو داره میریزه؟! داره سنت شکنی میکنه؟؟!

هر کسی با هر دین و مسلکی قابل احترامه، الان تو ایران یهودی و مسیحی هم هست که اتفاقا بعضیاشون خیلی هم خوب هستن.

اگه فهرست گروه های تروریتسی رو ببنید می بینید که همه تروریست ها مسلمان نیستند!

خیلی خوبه که به بقیه توهین نکنن!

* تو نوشته قبلی جای جناب سارکوزی رو با جناب اولاند! اشتباهی نوشته بودم.

**نوشته اونجور که میخواستم نشد، خلاصه نوشته اینه که سیاست کثیفه و مردم رو دارن بازی میدن!

توهین به پیامبر اکرم

 برای مشاهده اندازه واقعی پیامبر اکرم کلیک کنید

 

یک هفته بعد از حمله تروریستی گروه داعش به هفته نامه شارلی ابدو، شماره جدید این هفته نامه با کاریکاتور موهنی از پیامبر اسلام منتشر شد، این اقدام شارلی ابدو، تکمیل کننده اقدام داعش در توهین و تخریب اسلام است.

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه، این شماره در سه میلیون نسخه منتشر و به زبان‌های انگلیسی، ترکی و عربی ترجمه شده است.

  • حمایت آمریکا و انگلیس از توهین شارلی ابدو

همزمان با اقدام موهن شارلی ابدو، آمریکا توهین به پیامبر اسلام را، آزادی بیان خواند و اعلام کرد، هفته نامه فرانسوی شارلی ابدو حق دارد در کشوری که به آزادی بیان ! متعهد است ، از پیامبر اسلام کاریکاتور منتشر کند.

ماری هارف، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: ما از حق شارلی ابدو برای انتشار چنین چیزهایی به طور کامل حمایت می‌کنیم.

نخست وزیر انگلیس هم با اعلام حمایت از اقدام موهن شارلی ابدو، این اقدام را روح آزادی مطبوعات خواند اما اذعان کرد، انتشار این کاریکاتور ممکن است توهین هم باشد.

سخنگوی نخست وزیری انگلیس گفت: هدف کامرون حمایت کامل از حق سردبیران در زمینه تصمیم گیری است که روح آزادی مطبوعات و آزادی بیان به شمار می‌رود.