وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

هنوز ۱۵ سالش نشده بود…

وبلاگ آخرین خاکریزها نوشت:

رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.

چه امضا بکنی ، چه امضا نکنی ، من میرم!!!

روایت نو،به نقل از وبلاگ آخرین خاکریزها نوشت:

هنوز ۱۵ سالش نشده بود،

رفت تا برای جبهه ثبت نام کنه، گفتند باید رضایت نامه بیارید.

رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

مرگ (قتل) محمد خان دشتی

● مرگ(قتل) محمدخان دشتی :

وقایع مهمی که در تاریخ دشتی اتفاق افتاد به قتل رسیدن محمد خان دشتی بود.ایشان با آن همه تلاش و کوشش در راه احیای علم و ادب و فرهنگ جنوب به ویژه دشتی،در سال ۱۲۹۸ ه.ق در بوشهر چشم از جهان فروبست, در مورد علت مرگ ایشان رکن زاده ادمیت چنین می نویسد :

حاج غلامعلی عطار شیرازی مقیم بوشهر که از خویشان نگارنده بوده" در جوانی و پیش از آمدن به بوشهر با پدرش در دستگاه دشتی بود,او نقل می کرد که دشتی(محمد خان) سالی یکبار برای ملاقات والی, که در آن اوقات غالبا فرهاد میرزا معتمدالدوله یا برادرش مراد میرزا حسام السلطنه بود. به شیراز میرفت و مالیات ابواب جمعی خود را می پرداخت و ضمنا با فضلا و شعرای شیراز مخصوصا فرهاد میرزا که مردی دانشمند بود اغلب حشر و نشر و مشاعره داشت.

در یکی از مسافرتها حین اینکه سوار بر اسب و با خدم و حشم خود در کوچه های شیراز گردش می کرد فرهاد میرزا در رسید و دشتی احتراما از اسب پیاده شد فرهاد میرزا احوالش پرسید و در ضمن مکالمه بر زبانش جاری شد که نصیر الملک(حاج میرزا حسنعلی خان) از تو گله دارد که به شیراز آمده" ولی به دیدن او نرفته ای.دشتی به علت تمول و فضیلتی که داشت غروری به هم رسانیده بود در جوابش گفت قربان،نصیر الملک یکی از حاشیه نشینان مجلس چاکر است و او می بایست به دیدن جان نثار بیاید, فرهاد میرزا بعدا این گفته جسورانه را به نصیر الملک رسانید و نصیر الملک از این سخن بر آشفت و کینه دشتی را به دل گرفت و منتظر فرصت نشست تا به موقع خود تلافی کند.

تا انکه در سال ۱۲۹۸ ه.ق نصیر الملک حکمران بوشهر و مضافات شد و دشتی را به بوشهر خواست و در بدو امر به او احترام گذاشت و پس از چند روز مطالبه مالیات عقب افتاده دشتی کرد, که در حدود ده هزار تومان بود و چون دشتی قادر به پرداخت نبود مهلت خواست و نصیر الملک قبول نکرد دشتی اجازه خواست که به دشتی برود و پول تهیه کرده و بیاورد.باز از راه دشمنی و کینه دیرینه و به تصور اینکه شاید از دشتی بر نگردد پیشنهادش را نپذیرفت و دستور حبسش داد و دشتی مدت نه ماه در زندان بود و به علت گرمی هوا در زندان مریض شد و بمُرد...! بنابر این دشتی" بیهوده و به کینه ی شتری نصیر الملک مستبد" جان عزیز خود را باخته است.

* مرشد" که از شعرای معاصر محمد خان بوده در مورد مرگ وی چنین گوید :

هزار و دویست و نود وهشت 

که اقبال دشتی نگونسار گشت

* محمد حسین اهرمی متخلص به معتقد" در تاریخ فوت وی میگوید :

دو سنه از هزار وسیصد کم 

کرد دشتی وداع این عالم

* فایز" در شعری که فقط یک بیت از آن باقی مانده و فوت وی را به حساب ابجد تعیین کرده گوید :

گفتمش تاریخ فوت او بگو 

گفت فایز کن مکرر خان خان

✍ بدینوسیله یکی از دانشمندان و شاعران بزرگ ایران در خاک آرمید" روحش شاد و خدایش بیامرزد. منبع: کتاب تاریخ دشتی

● محمد خان فرزند حاج خان در عصر خود از خوانین و فرمانروایان با قدرت و با نفوذی بوده که در حوزه قلمرو دشتی آن روز حکومت می کرده...

 محمد خان دردروان کودکی به همراه مادر و دو برادر مهترش به اعتتبا مقدسه عراق رفته و"چندین سال در نجف اشرف به تحصیل اشتغال ورزید تا گاهی که مادرش در قید حیات بود, او نیز در آنجا توقف کرد ولی پس از فوت مادرش به دشتی مراجعت نمود و تا زمان برادرانش که هر یک به نوبه خود حکومت مطلقه خاک وسیع دشتی را به عهده داشتند او نیز ضابط بخشی از این بلوک بود و سپس خود بعد از چندی فرمانروای آنحدود گردید و در اندک زمان دست به کار امور عمرانی شگرفی است احداث قنوات و غرس نخیل و ترویج و ازدیاد کشت و زرع و ساختمان قلاع در غالب نقاط به همت و اراده او انجام یافت...

 از آن تاریخ 120 سال می گذرد هنوز مردم زیادی از باغ ها و کاریزها و بناها و سایر آثار او بهره برداری می کنند قلعه ای را که در خورموج مرکز دشتی برای خود بنیاد نهاد و تا به امروز باقی است... معرف عظمت و جلال شخصیت و بزرگی که پر از کتب نفیس و کمیاب بوده درست کرد"

 ساعات فراغت را به مطالعه و نوشتن سرگرم بود و با همه گرفتاری که یکفرد حاکم در دوره حکومتش دارد آثار قلمی در خور توجه ای به شرح زیر از خود بجا گذاشته :

دیوان دشتی : مشتمل برقصائد و غزلیات و قطعات و دو بیتی های او...

کتاب نمکدان : این کتاب بسبک گلستان سعدی است, نسخه ای را علی خان فرزند محمد خان داشته از قرار مسموع در سال 1309 شمسی سرلشکر مهین که در آنموقع سرهنگ بوده,بفرماندهی ستون اعزامی خلع سلاح به دشتی می آید و کتاب نمکدان خان را از علیخان می گیرد...

✍ Http://www.Gezderaz100.blogfa.com

عاشقانه هایی ازجنس پدر و مادر ....

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

بزرگ ترین واجب ؛

در قران کریم و روایات اسلامی، درباره نیکی کردن به پدر و مادر سفارش بسیار شده است. قرآن در وصف حضرت یحیی علیه السلام می فرماید: «اونسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود، و متکبر و عصیان گر نبود». و از زبان حضرت عیسی علیه السلام حکایت می کند: «مرا نسبت به مادرم نیکوکار گردانید و جبار و شقی قرار نداد». از این دو آیه برمی آید که هرکس به پدر و مادرش نیکی نکند، سرکش و بدبخت است. امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز می فرمایند: «نیکی کردن به پدر و مادر، بزرگ ترین واجب است».

بوسیدن پدر و مادر ؛

بوسه، پیام محبت است؛ شعر ناسروده عشق است؛ تبلور بالاترین تکریم است؛ جلوه عملی عاطفه هاست. پدر و مادر بی شمارترین بوسه های محبت آمیز را از کودکی نثارمان کردند. اکنون که نهال وجود ما از آن محبت ها به پا ایستاده است و درخت زندگی آنان رو به فرسودگی نهاده، باید بهترین محبت ها و بی شائبه ترین عواطف را نثارشان کنیم. بوسیدن ابزار این مهر ورزیدن است. امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: بوسیدن پدر و مادر عبادت است.

نگاه محبت آمیز ؛

«نگاه» مقوله شگفتی است. هر نگاه پیامی دارد از این رو در فرهنگ اسلامی برخی از نگاه ها معصیت است و برخی عبادت. در روایت آمده است: «نگاه مهرآمیز فرزند به پدر و مادر، عبادت است». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز فرمودند: «درهای آسمان در چهار هنگام به رحمت گشوده می شود: هنگامی که باران می بارد، آن گاه که فرزند به چهره مادر و پدر می نگرد، وقتی که در کعبه باز می شود و آن زمان که ازدواجی شکل می گیرد».

نیکی به پدر و مادر پس از مرگ ؛

 پدر و مادر ما، پس از مرگ، بی نواتر و نیازمندتر از همیشه اند. دستشان کوتاه گشته و فرصت عمل برای آنان تمام شده است و چشم به راه احسان ما هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «سرور نیکوکاران، در روز قیامت، مردی است که پس از مرگِ پدر و مادرش به آنان، نیکی کرده باشد».
 مردی درباره نیکی کردن به پدر و مادر، پس از مرگ، از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم سؤال کرد. حضرت این وظایف را معین کردند: 1. نماز خواندن برای آنان؛ 2. آمرزش خواستن برای آنان؛ 3. وفا کردن به پیمان هایشان؛ 4. بزرگداشت دوستان آنان.

خبری از کوین نش

دو شب قبل کوین نش به دلیل درگیری باپسرش کارش به اداره پلیس کشیده شد.پسرش که نیمه های شب به حالتی مست به خانه آمده بود با اعتراض پدرش مواجه شد و این جریان موجب درگیری دو طرف شد.جریان با عذرخواهی پسرش بابت مست بودن و انجام کارهایی که هوشیاری نسبت به آنها نداشت به اتمام رسید.گویا پسرش که تربستان نام دارد در حال مستی مادرش را هم زده است(واقعا مستی و این مواد ببین چه کارهای ناجوری رو سبب میشه.آدم مادرش رو بزنه؟(

دل شکستن

افسران - دل شکستن...
zolfaghar13623حاج آقا فاطمی نیا:
یکی از صالحان برایم نقل کرد:
پیره زنی آمد خدمت « حاج شیخ رجب علی خیاط تهرانی» ( که اهل مکاشفه بود) و گفت: آقا پسرم جوان است و مریض شده هر چه حکیم و دوا کرده ام بی فایده بوده و تمام اطبأ جوابش کرده اند؛ یک فکری بکنید. 
گفت:« حاج شیخ رجب علی» در آن وقت سرحال بود.
شیخ سرش را پائین انداخت لحظاتی تأمّل کرد، بعد فرمود: پسرت سلّاخ است گفت: بله. 
شیخ فرمود: خوب نمی شود، گفت: چرا؟
فرمود: بخاطر اینکه گوساله ای را جلوی مادرش کشته، و پسر شما دو سه روز بیشتر زنده نیست، ( دل سوزانده آنهم دل یک حیوانی و آنهم مادرش آه کشیده) و میمرد. 
مادر جوان گفت: آشیخ یک کار بکن پسرم نمیرد و بعد شروع به گریه کرد.
آشیخ فرمود: آخه من چه کار کنم دست من که نیست. ایشان دل سوزانده و آه آن حیوان گرفته و بعد آن جوان هم مرد.
ببینید این دل یک حیوانی را سوزانید و به این روز افتاد و آن وقت تو دل انسان که اشرف کائنات است می رنجانی و بدرد می آوری، وای بحال آن آدم هایی که دل انسانها را بسوزانند، جواب خدا را چه می خواهند بدهند. ای مردم مواظب باشید…