آدم عاشق قرآن خواندنش هم با بقیه متفاوته، یک تشبیه می کنم برای اینکه مسئله رو بهتر بفهمید، دیدید توی این عشقهای زمینی وقتی طرفین برای هم پیامک می دن یا ایمیل یا هر شکل دیگه، چقدر طرف مقابل با اشتیاق می خواند، آیا می گذارد مثلا یک روز بعد بخواند، نه، همون موقع با شوق می خواند و گاه اگر محبت شدید باشد با یک بار هم آرام نمی شود و جند بار می خواند و لذت می برد که البته اگر نامحرم باشند، گناه بزرگی مرتکب شده اند که در روایت غذاب سختی برای آن آمده است، قرآن می فرماید: « لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن »[1]، که «مابطن» طبق روایت امام باقر (علیه السلام ) شامل روابط مخفیانه می شود، خدا می فرماید: نزدیک نشوید، اما فرض کنید مثال ما راجع به دو نفر است که به هم محرم شده اند، در عقد به سر می برند که بد آموزی هم نداشته باشد، دیدید چطور با شوق می خوانند عاشق خدا هم هر چه قدر قرآن می خواند سیر نمی شود، مست می شود، کلام محبوبشه، معشوقشه، تا خدا می فرماید: «إن الله یحب المحسنین»، سعی می کند در اسرع وقت یک احسان بکند تا محبوبش بیشتر دوستش بدارد، وقتی خدا می فرماید: «إن الله لا یحب الظالمین»، مراقب می شود به کسی ظلم نکند مبادا از چشم محبوبش بیفتد.
حالا فهمیدی چرا موالی عاشقان می فرمود: اگر آسمان و زمین را در دست من بگذارند که به ظلم دانه جویی را از دهان مورچه بگیرم والله این کار را نمی کنم. [2]
خلاصه آدم عاشق در قرآن و روایات و معارف اسلام دنبال نشانی کوی دوست می گردد و این مرحله مهمی است.
گلچینی از دلنوشته های وبلاگ نویسان استان البرز طی هفته گذشته، همینک پیش روی شماست
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان
ما بعد از اینکه پست «آیا این روایات صحیح است»
را در وبلاگ جامع ولایت یاوران گذاشتیم و از عزیزان اهل سنت هم عذر خواهی کردیم و عرض کردیم ما این روایات را قبول نداریم .
بعضی از کاربران در بعضی از وبلاگ وهابی و معاند که از کاندا بروز رسانی می شود ، حرف بی ادبانه ای نسبت به علمای اهل سنت زدند.
ما گفتیم این روایت در کتب برادران اهل سنت است و روایت را نیز نقل کردیم و آدرس دادیم اما متاسفانه یکی از کاربران در جایی نوشت..
خدمت بنده خدا که در جواب ما اینطور به علمای اهل سنت عزیز توهین می کنی لازم است تعصب را کنار گذاشته و به منابعی که عرض کردم مراجعه نمایئد.
ما عرض کردیم که این روایت را قبول نداریم. اما چون شما عزیزان ما را متهم به توهین به خلفاء می دانید لازم آمد تا به شما عرض کنیم بعضی از توهین ها در کتب اهل سنت هم موجود است.
دوست من اما هنوز جای سوال است این مطالب را چرا علمای اهل سنت نقل کرده اند؟
موفق باشید
واژگان در متن هر شعر با طبیعت تجسم زایی و تصویر پردازی عینی مخلوط می شوند. گاهی ممکن است شاعر در سرودن شعر از مفاهیم انتزاعی بهره گیرد ولی به دنبال تصویرگری در ذهن مخاطب است.زیرا مخاطب است که خوانش متن را انجام می دهد. در واقع متن را ترجمه می کند، تفسیر می کند و در سپهر نشانه شناسی خود ممکن است به همگونی اشتراکات مفاهیم نشانه مند در شعر با موقعیت زندگی خود بپردازد.
اینجاست که ذهن، ساختار، تصویر، مفهوم، واژه، ، نشانه، خوانش، ترجمه و تفسیر در یک فرایندی به خلق معنا دست می زنند. این ساخت معنایی در درون یک بافت صورت می پذیرد و این بافت به گون های ساختارمند، دارای اجزاء و ترکیباتی است که منجر به بافتمند شدن آن شده است.
در این مسیر است که نشانه ها و متن های با ترکیبات واژ ها با فرهنگ در می آمیزند. ذهن فعال می شود، از طرفی هم به ساخت معنا و تصویر دست می زند تا مسیر درک و فهم را ساده سازی نماید و از سوی دیگر به ترکیب سازی دست می زند. ترکیب عینیت های زیسته اجتماعی خود با مفهوم ترجمه و تفسیری از شعر.
باید بگویم همچنان که شعر فعال و پویاست، ذهن هم به فعال سازی روی می آورد. هم تصویر و ترجمه هم تفسیر. ذهن فراروایت سازی میکند. به این دلیل که در مواجهه با شعر با یک روایت موجود در شعر سروکار دارد و از سوی دیگر روایت سازی می کند و در گامی بالاتر به ساخت روایتی دیگر با بهره گیری از مشتقات روایت شعری روی می آورد این روایت جدید به صورت تنگاتنگ با زمینه ای زیستی و تجربی شخص ارتباط دارد.
بنابراین فراتر از روایت شعر و خوانش اولیه آن به ساخت روایت دیگری با آمیختن اشتراکات زیسته خود می پردازد. در این میان حتی ممکن است که نیت مندی شاعر در خلق اولیه و ساختارمندی شعر به هیچ وجه با نشانه های پردازش و خوانش شده مخاطب همسویی نداشته باشد. اینجاست که مخاطب در روایت سازی خویش به نشانه های فرامتنی و بینامتنی روی می آورد. در نشانه های فرامتنی، مخاطب نشانه سازی نمی کند بلکه پیوند سازی می نماید یعنی نشانه ها را متناسب با بافت درونی و حاکم بر محیط اجتماعی ربط می دهد.
بر همین اساس می توان گفت این احساس جذابیت و تعلق نسبت به یک بیت شعر در چنین فرایندی و با با کمک تجربه زیسته افراد صورت پذیرد.
این همگونی ها می تواند در حوزه شناخت مندی مخاطب یا حوزه احساسات او شکل بگیرد که البته در گونه احساسات و عواطف بیشتر می تواند نمود عینی داشته باشد. چرا که برای انسان امروزین در ذات هنر احساس و عاطفه سرشارتراست و این مقوله ها را می توان در جامعه شناسی احساسات بحث کرد.
به هر حال احساسات پیوندی با شعر می تواند متاثر از سرخوردگی ها، تنهایی ها، دلتنگی ها، شکست ها، جدایی ها و نهایتا مجموع آنچه باعث ایجاد این حس جذابیت و انتخابگری در شعر برای قلمرو شخصی خود شود، باشد.
این مطلب از وبلاگ آقای آذربخش نقل شده ست.