وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

رمان پیشنهاد یک سال زندگی فصل 1

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان پیشنهاد یک سال زندگی

نویسنده : الهام فاتحی

منبع : www.98ia.com

فصل : 1

.......................................................................................

نفس :وای چقدر قور می زنی؟ -چیه مثل اینکه حال و حوصله نداری؟ -حال دارم…. -پس حوصله منو نداری … -والا من اگر جای شوهر زن ذلیله تو بودم یک ثانیه هم تحملت نمیکردم . مریم چشم غره ای بهم رفت:دست درد نکنه حالا من یکم دلم پر بود تو چرا زود ترش میکنی؟ لبخندی زدم حالا به دل نگیر حالم اصلا خوب نیست. -چی شده ؟ !!! - هیچی دیشب حال بابام بد شد

 

قصه کودکانه درخت پیر

قصه کودکانه درخت پیر

مجموعه : ادبیات،شعر و داستان‌

قصه کودکانه درخت پیر


کلاغ شروع کرد به غار غار کردن، درخت پیر گوشهایش را گرفت و با صدایی لرزان گفت: هیس…. آرام باش. آواز نخوان. سرم درد می گیرد… حوصله ندارم…  کلاغ ساکت شد و آرام روی شاخه نشست.

دارکوب نشست روی شاخه ی دیگر و شروع کرد به نوک زدن و تق تق کردن. درخت پیر شروع کرد به ناله کردن و گفت نه نه نزن. خواهش می کنم نوک نزن. من طاقت ندارم… اعصاب ندارم… زود خسته می شوم… دارکوب ناراحت شد و رفت.

پرستو دوستانش را دعوت کرده بود به لانه اش، که روی یکی از شاخه های درخت پیر بود. درخت پیر تا دوستان پرستو را دید، گفت: خواهش می کنم سر و صدا نکنید من می خواهم بخوابم… مریضم … حوصله ندارم… پرستو هم از درخت پیر دلگیر شد.

غرزدن و زود خسته شدن درخت پیر، کم کم همه ی پرندگان را ناراحت کرد. پرنده ها یکی یکی با درخت پیر قهر کردند و رفتند و فقط کلاغ پیش او ماند. کلاغ، از بقیه ی پرنده ها باوفاتر بود و درخت پیر را خیلی دوست داشت. او یادش می آمد که از زمانی که یک جوجه کلاغ بود روی شاخه های همین درخت زندگی کرده بود. یادش می آمد که چقدر همین درخت، که الان پیر و کم حوصله شده است، با او مهربان بود و به او محبت می کرد. به خاطر همین هیچ وقت حاضر نبود از پیش او برود.

کلاغ پیش او ماند اما بدون سر و صدا و وروجک بازی . کلاغ آرام و با حوصله با درخت پیر زندگی می کرد.

یک روز درخت پیر که خیلی دلتنگ شده بود، به کلاغ گفت: دلم برای پرستو و دارکوب تنگ شده است. ای کاش آنها هم مثل تو کمی مهربان بودند و با من قهر نمی کردند. من دیگر پیر شده ام و نمی توانم سروصداهای زیاد را تحمل کنم. نمی توانم مثل قبل، زحمت بکشم و کار کنم. بیشتر وقتها می خواهم بخوابم اما همه ی پرنده ها را مثل تو دوست دارم و دلم می خواهد هر روز آنها را ببینم اما آنها خیلی زود از دست من عصبانی می شوند و با من قهر می کنند.

کلاغ حرفهای درخت پیر را شنید و خیلی غصه خورد او تصمیم گرفت هر طوری شده به بقیه ی پرنده ها یاد بدهد که چگونه با درختان پیر با مهربانی رفتار کنند. کلاغ هر روز با پرنده ها صحبت کرد و از مهربانی های قدیم درخت پیر برایشان خاطرات زیادی نقل کرد.

پرنده ها دوباره دلشان برای درخت پیر تنگ شد و پیش او برگشتند اما از این به بعد وقتی پیش درخت پیر می آمدند آرام حرف می زدند و مراقب رفتارشان بودند تا درخت پیر اذیت نشود. اینطوری دوباره شادی و صفا در بین شاخ و برگ درخت پیر پیدا شد و همه از هم راضی و خوشحال بودند.


منبع : تبیان
 

Unchecky 0.3.5 جلوگیری از نصب نرم افزارهای ناخواسته

Unchecky 0.3.5 اگر وقت، حوصله و یا مهارت کافی برای نظارت بر مراحل نصب نرم‌ افزارهای مختلف را ندارید و یا به تازگی کار با رایانه را آموخته اید یکی از ساده‌ ترین راه‌ های خلاصی و ممانعت از نصب نرم افزارهای ناخواسته استفاده از نرم افزار مفید و رایگان Unchecky می باشد که به تازگی و همین منظور طراحی شده است. این نرم‌ افزار با دقت و حوصله کافی مراحل نصب نرم افزارها را زیر نظر گرفته و به صورت خودکار هر جا که صلاح بداند با غیر فعال‌ کردن چک‌ مارک های مورد نظر، مانع از نصب برنامه‌ های اضافی (ناخواسته) و یا تولبارهای پیشنهادی همراه با نصب برنامه اصلی میشود و از نصب آنها بر روی سیستم جلوگیری می نماید .

اس ام اس های عاشقانه بی قراری و انتظار 93

 اس ام اس های عاشقانه بی قراری و انتظار 93



وقتی تو نیستی ...
شادی کلام نامفهومی ست !
و " دوستت می‌دارم " رازی‌ ست
که در میان حنجره‌ ام دق می‌کند
و من چگونه بی‌ تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا ... به تو معتادند


*


زندگی ام بسته به تار مویت
آنقدر زندگی ام را پشت گوش نیانداز ...

*

امــروز هـم گـذشـت وُ نیامــدی
نا شکـر نیستـم
فــردا هم روزِ خـداست!

*

میگن قسمت نیست ، حکمته ...!
من معنی قسمت و حکمت رو نمی دونم !
اما تو معنی طاقت رو می دونی !
مگه نه ... ؟!


*

نانوشته هایم بسیارند
مثل بی قراری هایـم...
من سکــوتم را فریـاد می کِشــم
آخر این آشوب درونم مــرا می کُشد...


*

چقدر کم توقع شده ام ، نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را ؛
همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست ،
مرا به آرامش می رساند حتی اصطحکاک سایه هایمان کافیست !

*

در جمـع من و ایـن بغـضِ بیـــــقرار ..
جـــایِ تــــو خـــــالی ...!

*


قــرارمـان..
فقـط ..
یـک "مــانیــتورِ" کـوچـک بـــود !
امّــا ..
اکنــون ..
قلبـــم را ببـین..
که بــا هــر"آف" شدنــت ..
چــگونـه ..
بـیقــرارِ "آمــدنــت" مـی شـــود !

*

نشستم من دمی در خواب باتو
کـنــار چشـــــمـهء مـهتــاب باتو
مـگـر تـاب و تـوانـــم بـرده بـودی
که بــودم لحظـه ای بیـتــاب بی تو


*

بیا قدم بزنیم . . .
من با " تـــــــــو "
تو با هر که دلت خواست !
فقط بیــــــــــا قدم بزنیم . . .
اصلا بیا و بگذار . . .
سایه ات باشـــــــــــم . . .
سایه که آزار ندارد !
دارد ؟

*

گفته بودی پاییز که تمام شود
به سراغ رویاهایم می آیی
تا دلت را پیشکش عاشقانه هایم کنی
من جوجه هایم را شمرده ام
ببین.... !
تو نیامدی...


*

حــال ِ مــن خــوب است
امــا
عــالی می شــوم
وقــتی کــه
تــــو...
با نگــرانی در آغوشــم می گــیری و می گویــی :
" نــه عــزیزم ، تو خــوب نیســتی ...

*

دِلـــم چـِـه کــودکــانــه بَهــانــه ی تــو را میگیـــرد،
امـــا تــو بـــزرگـــانــه بِــه دِل نگیـــر...
فقـــط بگــــو : کــــودکـــ استـــ، نـِـمی فهمــد...

*

هیچ چیز دلنشین تر از این نیست که مدام نامت را صدا بزنم
با یک علامت سوال ... "؟"
و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !؟

*

شب که میشود...
نبودن هایت را زیر بالشتم میگذارم و شجاعتم را زیر سوال میبرم...
دوام می آورم تا فردا ؟!

*


متنفرمـ
از تمام قهوهـ های تلخــــــــــــــــــــــــــــی
کِهـ
تورا قسمتـِ...
فالــــــــــــــــــــم نمی کند


*

حوا که بغض کند...
حتی خدا هم اگر سیب بیاورد چیزی بجز آغوش آدم آرامش نمیکند!

*

بــــــهانه گـــــــیر زبــــــــــان نفهم ...
دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــــــم ... !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم ...

*

همه ی کارهایت را بخشیدم
جز آن تردید آخر هنگام رفتنت
که هنوز مرا
به برگشتنت امیدوار نگه داشته . . .

*

مهم نیست عمر "کوتاه" باشد یا "بلند" ...
مهم ، نفس هایی ست که با تو "کوتاه" و بی تو "بلند" کشیده می شود ...


*

چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است
وقتی تو "یک ثانیه" هم در کنارم نیستی


*


می گویند هر سن و سالی که داشته باشی
اگر کسی نباشد ،
که با یادش ،
چشمانت ،
از شادی یا غم پر اشک شود ،
هرگز زندگی نکرده ای
و من این روزها
زندگی می کنم . . .


*

بیهـــــودِه نَـقّـــاش بــــــودِه ام . . .
ایــــــטּ هَمِـــــﮧ ســـــال . . !
بِـــــﮧ چَ ــــــــشم هــایَت ڪِـــــﮧ مے رِسَـــــم ،
قَلَـــــــم مــــوهـــا خ ـــــیس مے شَــــوَنــد . . .
بِـــــﮧ لَــب هــایَت ڪِــــﮧ مے رِسَـــــم ،
دَستَــــــم مے لَــــــرزَد . . .
رَنـــگــ هــــا مے گــُــــریـــزَنــــد ،
وَ قــاب هـــاےِ خ ــــــالے ، ، ،
تَنـــ ــهـا . . .
نَبــــودَטּِ تـــــو را . . .
بِـــــﮧ دیـــــوارِ زِنـــدِگـــــے ام ،
مے ڪـــــوبَنــــــد . . .


*



در صدا کردن نام تو
یک "کجایی" پنهان است
یک "کاش می بودی"
یک "کاش باشی" !

*

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه!
بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست . . .


*