وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

مقدمه

این چیزی که برای شما می نویسم بر میگرده به ده سال پیش یعنی سال 1994که من تازه وارد شهر و زندگی شهری شدم قبل از سال 1994 من در یکی از روستا های دور افتاده که بین دوتا کوه واقع شده بود و وقتی آفتاب غروب می کرد  درتاریکی گرگ ها اطراف روستا پرسه میزدن  زندگی میکردم که هر 10سال هم کسی به جزء 10 یا 15 خانواده ای که در آن روستازندگی می کردند حتی یک نفر هم از اطراف آن روستا رد نمی شد.

خونواده من و باقیه احالی روستا به دلیل خشک سالی های پی در پی ونبود آب کافی ویخ بندان شدید در زمستان به شهری در 45 کلیلومتری روستا مهاجرت کردند.از زمانی که وارد شهر شدم فکر اینکه باید چیکار کنم مغزم می خورد تا که بعد از چند هفته تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم واتفاقات جالبی که توی این 10 سال برایم رخ داده است را برایتان باز گو می کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.