نویسندگان:
مهران مرادی
پویان اسدی
پیمان هادی
الهه علی ویسی
سعید پرشنگ
Product Details
Publisher: Supreme Century (December 5, 2014)
Language: English
ISBN-10: 1939123356
ISBN-13: 978-1939123350
Product Dimensions: 6 x 0.6 x 9 inches
The subject of the book is about biochemistry of urine, water and electrolytes, physiological buffers, acidosis and alkalosis, glucose abnormalities, diabetes types, the laboratory tests, vitamins, protein sin plasma, liver and liver lesions and plasma lipids have been discussed at special level. The themes order in this book has led to students of basic sciences, medical sciences and especially paramedic sat undergraduate and postgraduate level using it. In addition, this book has sorted and discussed about various topics through outline and summary. This book is used in postgraduate students of biochemistry, cellular and molecular, microbiology and even PhD students and other students of biology and medicine. I forecast a large circulation for this book due to the need of the postgraduate and PHD students. This book is much more complete and is written fluently. The required and applicable topics had been raised. It can help noteworthy to the students and professors
ترب گیاهی است یک ساله که ارتفاع ساقه آن تا یک متر می رسد. برگهای آن پهن، ناصاف، کرک دارو با بریدگی های نامنظم است. گلهای آن به رنگ سفید، زرد روشن، آبی روشن و بنفش است که درانتهای شاخه ظاهر می شود.
به طور کلی دو نوع ترب وجود دارد :
ترب سیاه که معمولا در پائیز برداشت می شود.
تربچه که به رنگهای مختلف قرمز وصورتی و به صورت های دراز و گرد وجود دارد.
● ترکیبات شیمیایی
طعم تند ترب مربوط به ماده ای است به نام سنوول Senovol و رنگ قرمز بنفش آن در اثر وجود ماده ای به نام کلراید Chloribe Malvin است.
● خواص داروئی
ترب از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است و از زمان های بسیار قدیم برای درمان بسیاری از بیماری ها به کار می رفته است.
ترب برای دفع سنگهای صفراوی مفید است. ترب برای درمان نقرس و رماتیسم مفید است. برگ ترب اگر با غذا خورده شود به هضم غذا کمک می کند. آب برگ ترب برای تقویت چشم مفید است. ترب برای درمان یرقان مفید است. تخم ترب درد را تسکین می دهد. در صورت مسمومیت غذایی مقداری تخم ترب را همراه با سکنجبین به بیمار بدهید باعث استفراغ می شود و معده را پاک می کند. برای مداوای زخم های بدن از ترب و عسل ضماد تهیه کرده و روی زخم بگذارید. تخم ترب ادرار آور و قاعده آور است. دم کرده ریشه ترب تقویت کننده بدن است. برای دفع سنگ کیسه صفرا و سرفه های تشنجآور مفید است. رنگ چهره را باز می کند. تخم ترب اشتهاآور است.
● مضرات
اسراف در خوردن ترب موجب دل پیچه شده و برای دندان و گلو مضر است.
خدا
جونم...
یه آبجیایی
هستن...
رفتن تو
فکر چادر...
حتی
بعضیاشون چادر هم خریدن...
فقط گاهی
وقتا شیطون گولشون میزنه...
از حرفای
بنده هات دلسرد میشن...
به حق حضرت
زهرا (س)...
عشق چادر
رو توی دلای پاکشون محکم کن...
و شیرینی
یادگاری بانو (س) رو بهشون بچشون...
آمین...
تیم | بازیکنان ورودی به تیم | بازیکنان خروجی از تیم |
فولاد خوزستان | احمد آل نعمه- رافخایی | |
پرسپولیس | رضا خالقیفر - بابک حاتمی | کمندانی - فرشاد قاسمی- رضا حقیقی |
نفت تهران | ||
سپاهان | روزبه چشمی | |
استقلال | میلاد نوری - سلیمانفلاح - رضا عنایتی - مسلمان - میلاد کرمانی | پژمان نوری - آندرانیک تیموریان - بیکزاده- داسیلوا |
تراکتورسازی | بایرامی - عیسی اندوی - رادامز رودریگو داسیلوا | احمد آل نعمه |
ملوان | پژمان نوری | رافخایی |
سایپا | کمندانی - فرشاد قاسمی | سیدصالحی - بابک حاتمی - میلاد کرمانی |
صبای قم | نوری - حیدری -سعید مهدیپور - احمد نعمتالهی | روزبه چشمی |
گسترش فولاد | محمد ابراهیمی - پیمنتا - بیاتینیا - سیدمحسن حسینی | بایرامی - مهدی نظری - رودریگو لوپز |
راهآهن | نوید خوشهوا | رضا خالقیفر- طالب لو- شیث رضایی - آبشک - مهدیپور |
استقلال خوزستان | سیدصالحی | |
پدیده خراسان | مهدی نظری- رضا حقیقی |
رضا عنایتی- وحید عسگری- عبدالله مومنی- روح الله باقری - محمدرضایی- عباس محمدرضایی |
نفت مسجدسلیمان | گئورگیف | سلیمان فلاح |
ذوبآهن | مسلمان | |
پیکان | فشنگچی |
# احتمالی
به گزارش فرهنگ نیوز، دهه پایانی ماه صفر که میشود، زائران پیاده، دلشان هوای طوس میکند و با گامهای دلبسته و امیدوار؛ باران چشمهایشان را به سمت و سوی حرم امام هشتم (ع) پیشکش میکنند، این روزها زائران از کوچههای شهر دلشان گذر کردهاند تا دیدگان آنها را به دریای دلفریب معنویت امام رئوف پیوند بزنند.
این زائران به قصد عزاداری در روز رحلت جانسوز پیامبر مهر و مهتاب، حضرت محمد مصطفی (ص)، شهادت امام جود و سخا، امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام هشتم (ع) راهی این سرزمین شدهاند تا بیخیال عالم و آدم در پناهگاه واماندگیها مأوا بگیرند و مویهکنان با قدمهای زلالشان پا به جاده عشق و دلدادگی بگذارند.
* زائرانی که با بقچهای نان و پنیر دل به جاده سپردهاند
خیلیهاشان از روزها و هفتههای قبل با بقچهای نان و پنیر، بدون کفش و با یک تسبیح در دست دل به جاده سپردهاند و به پهنای صورت اشک میریزند، آنان با نفسهای اهورایی در به در دنبال حریم سبز سخاوت میشوند؛ سرگشته کوچههای غربت و دلدادگیاند.
مادر و پدر، دختر و پسر، پیر و جوان، همه و همه در راهند تا خود را به طوس، به دیار غریبانه امام آهودلان برسانند تشنگی دیدار، سرمای هوا را از خاطر برده است؛ مادری که نوزاد 6 ماههاش را در این سفر با خود همراه کرده خوب میداند، تفسیر عشق را... وقتی به عمق نگاهش خیره میشوی، نبض دردهایش را حس میکنی، این مادر تنهای تنها با طفل 6 ماههاش قصد زیارت کرده است.
مریم محبی میگوید: یک هفته است که به همراه کاروان از اسفراین در راهیم، دلم برای دیدن حرم ضامن آهو یک ذره شده، مدتها بود که بیطاقت شده بودم بار سفر بستم تا در روز رحلت پیامبر اکرم(ص) و وفات امام هشتم (ع) در مشهد باشم باورتان میشود؛ این دومین باری است که میخواهم به این شهر و حرم امام رضا (ع) بروم، به خدا که اگر خودش نمیطلبید رفتن به زیارت حرمش بار دیگر قسمتم نمیشد؛
دو هفته پیش خیال این زیارت هم برایم محال بود، اما اکنون که چشم دل باز میکنم، میبینم در جاده هستم و چند گام بیشتر تا حرم آقا نمانده.
*«تا وقتی به حرم نرسم، کفشهایم را نمیپوشم»
وقتی نگاهم به انتهای کاروان میافتد، میبینم که مادر، پدر، کشاورز، غریبه و آشنا و هزاران نفر دیگر در هر مقام و منصبی دست از کار کشیدهاند و با پای برهنه، عزم را جزم کردهاند تا با قامتی شکسته و عزادار روانه جادههای منتهی به شهر مشهد میشوند.
در این کاروان سهیلا کامرانی در زمره دلدادگانی است که از کاشمر آمده و نذر کرده تا وقتی به حرم نرسیده، کفشهایش را نپوشد. اعتقاد دارد که تربت مشهد دل کندن را برای زائر غیرممکن میسازد.
هر سال در دهه پایانی ماه صفر قراری با خود گذاشتهام تا راهی طوس شوم، میدانم روزی که بخواهم از این شهر بازگردم، دل کندن برایم سخت و دشوار است، اما شیرینی زیارت به همین چیزهایش است. دلخوشم به همین حال و هوای زیارت، وقتی به این سفر میآیم، غم و غصهها پر میکشند، هوا سرد است و در این روزها بسیاری از هم کاروانیهایم همانند من سرمای هوا را احساس کردهاند اما خوب شوق رسیدن به چیزهای بزرگ، این سختیها را دارد.
عباس جویا هم که یک کشاورز است، در این کاروان پیاده حضور دارد، این مرد رفتن به مشهدالرضا (ع) و بودن در زیر سایه خورشید هشتم (ع) را سعادتی بزرگ میداند و معتقد است: این سفرها آدمی را به جاده تنهایی و سرمای تردیدها میکشاند، اما اگر اهل دل باشی، خواهی فهمید که سرزمین طوس، پایتخت و پناه همه واماندگیهاست؛ من هر سال به قصد نوشیدن جرعهای از آب سقاخانه و پرواز در ملکوتیترین نقطه زمین، با پای دل به پایتخت معنوی روانه میشوم.
امسال هم پیش خودم حساب کرده بودم چند روزی کوله بارم را بردارم و بیخیال عالم و آدم بیایم مشهد و بازهم با قلبی از نفس افتاده رو به بارگاه نورانیاش بایستم و بگویم آقا مخلصت هستم از اینکه باری دیگر مرا به خانهات دعوت کردی دلم میخواهد هر چه زودتر به مقصد برسم. آنگاه پیالهای آب از سقاخانه بر دارم و به نیت شفای روح و جان بنوشم.
*نذر کردهام تا با پای برهنه به این ساحل آرامش بیایم
نه بیمارم و نه مشکلی در زندگی دارم، اما هر سال نذر میکنم تا پا برهنه دل را به دریا بزنم و به این ساحل آرامش بیایم.
حرفهای این مرد کشاورز هم که تمام میشود، چشمم به کودکانی میافتد که دستهای کوچکشان را به دست پدران و مادرانشان سپردهاند و میخواهند در گوشهای از حرم، زیر گنبد مینایی ضامن آهو بایستند و پرواز کبوترهای طوس را به تماشا بنشینند.
کمی نزدیکتر مرد دیگری از تبار فریمان، صورتش را با دستهای سرد و یخ کردهاش پوشانده و بیصدا میگرید. دوست دارد تا دخیل امیدش را به درگاه ضامن آهو ببندد و حکایت ناتمام دلش را نزد امامش بازگو کند.
تمام قد ایستاده و با خواندن زیارتنامهای که در دست دارد، سکوتش را میشکند در حالی که تسبیح را آهسته در دست میچرخاند، نگاهش به سمت افق پرواز میکند. به قول خودش عاشق این است تا پروانهوار دور ضریح علی بن موسیالرضا (ع) بچرخد و سر بر ساحل آستان دوست بساید.
پیش از اینکه دست از گفتن آرزوهایش بردارد، زیارت نامه را باز میکند و با اشتیاق میخواند «اللهم الیک صمدت من ارضی و قطعت البلاد رجاء رحمتک فلا تخیبنی و لا تردنی بغیر قضاء حاجتی و ارحم تقلبی علی قبر ابن اخی رسولک صلواتک علیه و اله بابی انت و امی یا مولای .....»
هرکس را که در این کاروان بنگری، روایت شوریدگی و شیدایی را از زبان حال خویش معنا میکند؛ یکی تشنه رفتن به حوض اسماعیل طلایی و سقاخانه و دیگری شیفته پاشیدن دانه برای کبوترهای حرم است اما دیگرانی هم هستند که واله و دیوانه شوریده حالیاند. جوانی در دل جمعیت ایستاده و چای تعارف میکند امیر تبرایی عشق زیارت را به همین کارها میداند.
وی اضافه میکند: مدتها بود که انگار چیزی را در درون خود گم کرده بودم به همین دلیل نذر کردم برای چهل و هشتم و وفات امام رضا (ع) پیاده بروم طوس. گفتند حالت خوب میشود؛ اکنون حالم بهتر شده و ایمان دارم وقتی به صحن و سرای خورشید هشتم پا بگذارم، بهتر هم خواهم شد.
*چه سوزی دارد صدای حاج حسین وقتی گام به گام و لحظه به لحظه در اوج میخواند
در اینجا صدای مداحی، نوحهخوانی و سینهزنی بلند است یکی از مردان میانسال کاروان، چنان نوحهای خواند که آدم تا ته دلش آتش میگیرد، چه سوزی دارد صدایش وقتی گام به گام و لحظه به لحظه در اوج میخواند، این نوحه خوان که نامش حاج حسین است، گفت: غریب و تنها از قوچان به سوی حرم رهسپارم؛ هر سال با خانوادهام میآمدم اما امسال عزمم را برای سفری تنها جزم کردم و به اندازه همه عزاداران دیگر، شوق آمدن داشتم و حالا هم خوشحالم که توفیق سینهزنی و حضور در بین این کاروانهای پیاده را دارم.
در گوشه و کنار این کاروانها مردان و زنانی هم با دستان مهربان و پرسخاوت برای زائران غذا میآورند و التماس دعا میگویند؛ در این میان مردی میانسال از اهالی مشهد با اخلاص غذای نذری توزیع میکند، همه زائران محو نگاه آسمانیاش میشوند و سپس با جمله خدا قبول کند، به قلب این مرد دردمند جان تازهای میبخشد.
محمدعلی عباسی سه سال است که در روزهای پایانی صفر به جادهها میآید و برای زائران غذای نذری میآورد؛ دلش برای خدمت به زائر پر میزند و میخواهد تا زمانی که زنده است این عادت خوب را ترک نکند.
*«سلام بر تو ای آشنای غریب»
تا چند روز دیگر این زائران با گامهایی خسته و مهربان به تربت طوس میرسند و زیر لب میگویند؛ «سلام بر توای آشنای غریب»...