وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

Subtitle Edit 3.4.5 + Portable ساخت و ویرایش زیرنویس فیلم

Subtitle Edit 3.4.5 یکی از برنامه های تحت ویندوز است که به طور ویژه و در زمینه ایجاد و ویرایش زیرنویس های فیلم و همچنین همگام سازی آن ها با پخش فیلم، طراحی شده است تا دیگر شما مجبور نباشید بیش از حد لزوم وقت خود را صرف این کار کنید. نصب و راه اندازی این برنامه بسیار راحت است و تنها با چند کلیلک ساده می توانید آن را بر روی سیستم خود راه اندازی کنید و کار بر روی پروژه خود را در پنجره ای که همه چیز در آن به خوبی سازمان دهی شده است، آغاز کنید. تمامی عملکردهای نرم افزار از طریق دکمه های موجود در بالای پنجره ی اصلی و یا منوی کلاسیک، به راحتی در دسترس شما خواهد بود، بنابراین افراد مبتدی و یا حرفه ای به طور یکسان و به خوبی می توانند از قابلیت های این نرم افزار استفاده کنند. علاوه بر امکان هماهنگ سازی زیرنویس و فیلم و توابع ویرایش موجود، این برنامه همچنین دارای قابلیت ترجمه خودکار بر مبنای Google Translate می باشد، بنابراین از بسیاری از زبان ها پشتیبانی خواهد نمود.

پنجـــــــره

کمی از پنجره ات را برایم

می فرستی ؟؟

در جهان من

چشم انداز هیــــچ پنجره ای

مــاه

نـــــــدارد ...

 

پ.ن :

هر شب، من و پنجره ها، رفتنت را مرور می کنیم... هر صبح، من و پنجره ها، در امتداد مسیر دور شدنت اشک می ریزیم،دست تکان می دهیم ... دیوانگی ست ، قبول! اما دلم، دیگر عاقل نمی شود، تو که می دانی که!؟

خسته ام از این ماجرای تکراری نبودنت... دلم پر است، از همه شیشه های بخار گرفته، پنجره های حفاظ دار ، که خیالت ندارند آمدنت را نشانم دهند...

منتظرت بودم

قادر می خواند: کفتر کاکل به سر های های

پیژامه اش را می کشید بالا و در قفس را باز می کرد و ما هجوم می بردیم به ارزنها

مادرش نفرینش می کرد

خدا به زمین گرمت بزنه قادر صداتو پایین بیار الان همسایه ها دادشون درمیاد

قادر می خندید اما بالاخره همسایه های کار خودشان را کردند یک روز پلیس آمد روی پشت بام پلیسها توی قفس ما را گشتند بعد قفس را شکستند قادر ناراحت بود دستبند به دستهایش بود دو هفته بعد برگشت ولی خیلی از ما پراکنده شده بودیم مادر قادر شبها آهسته بدون این که چراغ پشت بام را خاموش کند یک ظرف ارزن برای ما می آورد ولی او هم دیگر نیامد و ما هر کدام رفتیم طرفی

قادر که برگشت دیگر سراغمان را نگرفت گاهی با حسرت می ایستاد توی کوچه و نگاهمان می کرد اما جرات نمی کرد دیگر به بام بیاید خواهرم می گفت شاید نمی تواند جای خالی ما را ببیند اما پدرمان می گفت نه بابا آدمیزاد است دیگر یادش می رود یک بازی جدید پیدا می کند مادرم اول خاله بانو را دید زمستان بود و بعید بود کسی پنجره خانه اش را باز بگذارد

مادرم گفت صدای مردی از خانه می آمد مادرم کنجکاوی کرده بود و از پشت پرده بنفش شیشه ای دیده بود که مردی توی خانه نیست ولی صدایش هست مرد آواز می خواند خاله بانو- این اسم را ما از همسایه ها شنیدیم و زنهای توی پارک –  ضبطی گذاشته بود روی میز صدا ازضبط بود مرد هی آواز می خواند و خاله بانو برایش تعریف می کرد که امروز کجاها رفته چند دور پارک را دویده آقای محبی توی بیمارستان بستری شده خانم حسینی نوه دومش به دنیا آمده حسناخانم مشکوک به آلزایمر است و .....

مادرم گوش کرده بود و حتی بالش را هم تکان نداده بود تا آرامش خاله بانو بهم نخورد خاله بانو دو تا بشقاب غذا گذاشته بود مادرم فکر کرده بود لابد آدم دیگری توی خانه است اما هر چه منتظر ماند کسی نیامد بالاخره بشقاب برنج  دست نخورده مهمان خیالیش را برداشته بود و به طرف پنجره آمده بود مادرم از ترس نفسش بند آمده بود ولی پریده بود روی دیوار همسایه و نگاه کرده بود خاله بانو برنجها را ریخته بود و گفته بود بیا رضا جان بیا مادر ولی کسی نیامده بود مادرم همه ما را صدا کرده بود و دلی از عزا درآورده بودیم بعد دیگر بالکن خانه خاله بانو شد جایگاه ما دیگر می دانستیم چه ساعتی بیاییم مادر و پدرم مردند من توی همان بالکن لانه ساختم و خانواده تشکیل دادم و بچه هایم بزرگ شدند اما کجا بهتر از آنجا پیدا می کردیم هر روز ما غذای رضا را می خوردیم و و دعایش می کردیم عکس رضا به دیوار بود تازگی ها خاله بانو خیلی افتاده شده بود دیگر عصا به دست می رفت به پارک من هر روز یکی از بچه ها را دنبالش می فرستادم دخترم می گفت همه  زنها و مردانی که برای ورزش صبحگاهی می آیند خاله بانو را دوست دارند گفت به همه شان می گوید باید زود برود و غذای رضا را بار بگذارد می گوید رضا دستپخت هیچ کس رانمی خورد رضا زن نمی گیرد بس که نگران مادرش است که فکر آرزوی نوه دار شدن او نیست که می ترسد آرزویش را به گور ببرد حالا می دانستم چرا هیچ کدام از دوستهایش را به خانه اش دعوت نمی کند یعنی جایی هم نمی رفت که ناچار نشود به کسی بگوید که رضا یی نیست که رضا همیشه توی قاب است لباس خاکی تنش است و تکیه داده به گونی های خاکی رنگ و یک جوری قشنگ می خندد که آرام  است که می توانی بروی کف دستش بنشینی و دان بخوری و اصلا نترسی توی رضا توی  قابی که روی صندلی میز ناهارخوری است  می خندد و از توی ضبط هی می خواند منتظرت بودم منتظرت بودم باده ناکامی در هجر توی پیمودم .....

دیروز صبح سفره صبحانه را که جمع کرد و خرده نانها را ریخت بیرون هر چه منتظر ماندم از خانه بیرون نیامد تا به پارک برود دخترم گفت لابد خاله پایش درد می کند تازگیها شبها صدای ناله اش می آمد هر چقدر هم روغن به پایش می مالید فایده نداشت ظهر صدای رضا نیامد پنجره باز نشد دخترم هی نوک زد به شیشه فایده نداشت دخترم رفت توی حیاط خلوت از پنجره کوچک آشپزخانه وارد شد خاله بانو توی رختخواب بود نمرده بود ولی به سختی نفس می کشید دخترم وقتی برگشت گریه می کرد هی بال بال می زد که خاله دارد می میرد که رضا توی قاب نگران است که هیچ کدام از آدمهای پارک نمی دانند که چکار کنیم حالا که چرا بال داریم دست نداریم پا نداریم که برویم نجاتش بدهم بچه هایم همه بی تابی می کردند فقط یک نفر حرف ما را می فهمید قادر قادر زن گرفته بود به قول آدمها آدم شده بود بچه داشت همان خانه مادرش زندگی می کرد و توی کبابی سر کوچه کار می کرد قادر می دانست که یک عده از ما توی بالکن خاله بانو هستیم گاهی به خاله نان خورده های کبابی را می داد و می گفت برای پرنده های شما یا می گفت سلام برسانید به کفترها یتان دسته جمعی رفتیم دم کبابی و هی زدیم به شیشه صاحب کبابی گفت جل الخالق اینها دلشان می خواهد کباب کبوتر شوند ؟ قادر هنوز نیامده بود دلم داشت می پرید بیرون دخترم گریه می کرد صدای موتور قادر آمد همه نشستیم روی جعبه پشت موتورش قادر به زیر بال من نگاه کرد علامت ماژیک قرمز خودش را پیدا کرد صاحب مغازه گفت مگه هنوز کفتر بازی می کنی ؟

قادر جعبه را گذاشت توی مغازه ماهمچنان به شیشه نوک می زدیم قادر گفت نه ولی اینا یه چیزیشون هست من الان برمی گردم اوستا

بیرون که آمد همه نشستیم روی شانه هایش قادر می فهمید می دانست صدای ما از گرسنگی است یا ترس مثلا وقتی پسرهای همسایه می آمدند روی بام آنقدر صدا می کردیم که فوری می فهمیدو می آمد فراریشان می داد یا وقتی گربه می آمد طرف در باز قفس گوش قادر تیز بود و فهمیده بود ما ترسیدیم جلوتر رفتیم فهمید که باید دنبالمان بیاید زیر لب گفت ای داد هر جا برید جلد منید عجب دنیاییه بازم وفای شما آمد دنبالمان جلوی خانه خاله ایستادیم زنگ در را زد چند بار در باز نشد یک زنگ دیگر را زد گفت با خاله بانو کار دارم در باز شد در خانه قفل بود قادر هی صدا کرد آقا رضا دخترم می گفت خاله بانو هر وقت می رود کبابی دو پرس غذا می گیرد و می آورد خانه می گوید یک پرسش را برای رضا می خواهد رضا سرش دایم توی درس و مشق است همیشه خانه است دارد دکتری می گیرد قادر هی گفت آقا رضا آقا رضا کسی در را باز نکرد کلید ساز آوردند دخترم گفت تقصیر آقا رضاست و به برادرش گفت خدا کند همه جوجه هایم دختر شوند در باز شد خاله بانو هنوز زنده بود دکتر آوردند  خاله بانو را بردند بیمارستان دکتر گفت سکته کرده خاله بانو به قادر گفت مراقب ما باشد گفت پولش را می دهد گفت قاب آقا رضا و ضبطش را بیاورد بیمارستان گفت به زنهای پارک خبر بدهد که رفته مسافرت دیدن خواهرش  حالا سه روز است ما می رویم دم کبابی قادرصاحب کبابی می گوید خدا کند این پیرزن برگردد و گرنه تو اسیر این زبان بسته ها می شوی  خدا کند خاله برگردد ما دلمان برای خاله برای آقا رضا برای منتظرت بودم تنگ شده  

حذف دلار

نعمت‌زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت در راستای گسترش فعالیت‌های اقتصادی کشورمان در منطقه با نیهات زیبکچی وزیر اقتصاد کشور ترکیه دیدار کرد. او در این نشست با اشاره به پتانسیل‌های موجود در کشورمان گفت: توانایی‌های نیروی انسانی، منابع طبیعی و جغرافیایی و زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در ایران و ترکیه شایسته همکاری بیشتر است و دستیابی به حجم مبادلات تجاری به میزان ٣٠‌میلیارد دلار ضروری است. نعمت‌زاده اظهار کرد: استفاده از پول ملی در مبادلات تجاری تهاتری بین دو کشور، ایجاد شرکت‌های مشترک پیمانکاری، تسهیل روابط گمرکی و ایجاد پنجره واحد، تأسیس شهرک صنعتی در مناطق مرزی، رفع موانع تعرفه‌ای و نیز برقراری نظام بانکی فعال بین دو طرف می‌تواند در توسعه روابط تهران - آنکارا بسیار موثر باشد. وی در این دیدار که در محل دایمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران صورت گرفت، ایجاد پنجره واحد در اداره‌های گمرک دو کشور را مورد تأکید قرار داد، که براساس آن چنانچه در یک کشور، کالا مورد بررسی قرار گیرد، نیازی به بررسی مجدد در کشور مقابل وجود نداشته باشد.

Screenshot Captor 4.9.3 تصویر برداری از دسکتاپ ویندوز

با استفاده از Screenshot Captor 4.9.3 میتونید از صفحه نمایش و پنجره ها و قسمتی از صفحه عکس بگیرید. این برنامه میتونه پنجره ها رو scroll کنه و عکس بگیره.بعد از عکس گرفتن امکانات زیادی برای ویرایش تصویر در اختیار شما قرار میده مثل تغییر اندازه و highlight و blur کردن و اضافه کردن متن و …