وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

خسته

*چشام بدجوری خستس بی فروغه

ولی بازم هواتو داره ای عشق

همیشه توی صحن قلبم هستی

زدرد دوریت میباره ای عشق

*نرفتی لحظه ای حتی تو ازفکر

همیشه پیش من اینجا نشستی

نری که بی تو تنها میشه این دل

تو توی قلب من تنها نشستی

*بدون تو دلم تنهاترینه

تمام ثانیه هام رنگ درده

همیشه خواستم اینو از خدا من

که لحظه های بی تو برنگرده

شبام بعدتوغرقه شور و نوره

ایشالا از منو تو غصه دوره

میون عاشقا اونی برندس

که تو سختی همیشه اون صبوره

*چی شده بامنم کم صحبتی تو

توکه واسم مثال رحمتی تو

چی شده که گمان کردی یه لحظه

که تویه ثانیه هام زحمتی تو

تو رحمته خدای مهربونی

یه رحمت که تموم هرگز نمیشه

یه رحمت از همون جنس رحیمش

یه رحمت که میمونه تا همیشه

*شبام با شوق دیدار تو صبح شد

چه روزی میشه اون روزی که هستی

کنار بسترت آروم بگیرم

تو آغوشم بگیری گرم دو دستی

پس از مدت ها...شاید ماه ها...

یک محفل خواهرانه...

از آن جمع هایی که خاصه ی من و خواهر جان است...

محفلی که با وجود تمام خنده های سرخوشانه

همیشه انتهایش گره خورده به طعم گسی که بعد از 7ســــال هنوز هم برایمان گنگ است و غمناک...

اینبار اما کمی پیش تر از پایان رسیدیم به طعم روزگار هنوز نیامده...

همیشه گذشته گولمان می زد و اینبار اسیر آینده...

روزگاری که بوی آرزوهای بر باد رفته میداد...

تلاشمان برای یافتن سرّ آن روزها بی نتیجه بود...

باید بیاید...

بی خبر...

مثل همیشه...

...

خواهرجان رفت و مرا میان یک دنیا بهت و غم و دلتنگی تنها گذاشت...

رفت و بعد از رفتنش دل بازگشت به سمت اتاقم را نداشتم...

رفت و جای خالیه دستانش تمام آن شب و تمام روزهای بعدش به من دهن کجی می کردند...

رفت و...

...

بارانی که آن شب بارید

اشک آسمان

به مصیبت نیامده بود

...

به بهانه عصر یک جمعه دلگیر...اما گرم...

هشتصد و هشتاد و هفت

اگر موجودی را دیدید که از مرغ و گوشت بدش آمده و لبنیات میل می نُماید

اگر موجودی را دیدید که معده اش همیشه در دهان و ایضاً گلویش است

اگر موجودی را دیدید که پاهایش یا همیشه سرد است یا همیشه گرم

اگر موجودی را دیدید که هی غر میزند و ناز و ولو میشود

ایضا اگر مو جودی را دیدید که مَلِک را مُلک یا مُلک را مَلِک و دوباره ایضا اسطوره را ارسطو میخواند و می گوید(اصلا در عجب خلقتم همین بس است) 

این یک موجود رو به مرگ یا خل و چل نیست... او یک چهار چشم نیم نمره که HAND LEFT (با صدای دوبلورها خوانده شود، بلی!)  می باشد است

همیشه دوتفکر

 

همیشه دوفکربرای من مطرح بوده وبه هردواندیشه کرده ام وهرکدام ازدوفکربرایم مهم بوده است بسختی می توانم این دوراجمع کنم

اول اینکه درمجموعه دستورات دینی داریم( بقسمک راضیا قانعا وفی جمیع الاحوال متواضعا)وصدها روایت ازاین دست وهمچنین آیات که به داشتها راضی وقانع باشم ودنبال زیاده روی وکثرت طلبی نباشم حتی درامورمعنوی وبه نوعی آنچه برمن می گذرد همان است که باید باشد ویا بگونه ای که شاید بوی جبرهم ازآن بمشام برسد.واین رادرزندگی بعضی ازعلما وعرفا هم مشاهده کردم وازنزدیک که شاهدزندگی آنها بودم چنین گزاره ای همیشه ذهنم رامشغول کرده ومی کند.

دومین تفکری که نیزهمیشه مورددغدغه فکریم بوده است تغییرودگرگونی درسراسرزندگی بوده است(مایغیربقوم حتی یغیروا مابانفسهم) بصورتیکه درتمام لحظات دنبال این باشم که سکون وثبوت راپشت سربگذارم وبه جلوبافکروتدبیرحرکت کنم ودنبال تغییرشرایط زندگی باشم وبخصوص این نوع تفکررابه پیشرفت اجتماعی بیشترنزدیک می بینم.

 ولی تاریخ مسلمین راکه مطالعه می کنم دربعضی اززمانها تفکراول راحاکم می بینم وبنوعی همان قناعت به آنچه که هستند وبرایشان تقدیرشده رامی بینم وهمین راباعث تمام عقب افتادگیهای تاریخی می دانم.

هرکدام ازاین دوتفکربنظرمن پایگاه رفیعی برای خود درست کرده ودرطول تاریخ تفکرمسلمین شاخها وطریقها ومسلکها پیدا کرده وبرمسلمین گذشته انچه که گذشته.

گمان میکنم درزمان معاصردرست استکه بسیاری ازعلما اجتماعی وتوجه جدی بزندگی پیداکرده اند ولی درلابلای تفکرشان تقدیربه جای تدبیرموج میزند. توجه به امورمعنوی ونشاندن آنها بجای تفکروتدبیردرامورروزمره زندگی پیشی می گیرد وبعضا اجتناب ازامورمادی بعنوان امرقدسی ومعنوی قلمداد میشود.

راستی جایگاه تقدیرو تدبیرکجاست؟؟؟ کجا بتقدیرراضی شویم وکجاباید تدبیرکنیم؟؟؟

خداوند چقدربجای بشرتصمیمگیری واراده میکند وبشرتاکجا خودش میتواند اراده وتدبیر کند؟؟؟

این دوتفکروهزاران مصادیق آن مرتب ذهن من رابخودش مشغول میدارد که کجا تقدیرالهی است ومن باید راضی باشم وکجا خداوندبعهده بشرگذاشته واگرتدبیرنکنم نان شب هم ندارم چه برسد به علم وتکنولوژی؟

شاید برای بعضی جواب این پرسشها آسان باشد ولی مسلم است کسانی که جواب فوری بدهند ویا آن راحل شده بدانند ازبازیهای روزگاربیخبرانندوازعلم بهره کمی برده اند.

راستی اینجا که من قرارگرفته ام ازتدبیرمن بوده یا ازتقصیرم ویاتقدیرم ؟؟؟؟؟؟

سلام مجددیات

سلام مجددیاتحالا برویم سوالات را بخوانیم و بجوابیم

فاطمه ی عزیزم آبجیه گلم که همشهری خودمی چشات روشن عزیزدلم مبارک باشه نی نی نازتم ببوس از طرف خاله هرمیون اینقد اینقدددددددددددد خوشحال میشم بعد یه مدت طولانی هم که شده میاید خبری از خودتون بهم میدید عخش میکنم ان شائ الله همیشه سلامت باشی همراه خونواده ی گلت عزیزممنم یه دنیا خوشحال میشدم با هم دوستای صمیمی بودیم ما که توی دوره دبیرستانم شانس نداشتیم یه دختر خوب دوستمون باشه ولی کلاسای دیگه ماه بودنکاشکی تمام دوستای نتیم دوره دبیرستان باهام دوس بودنبعد چیزه آبجی جونم بهتره فامیلی نگممن قسم نامه امضا کردم واسه مامانم که توی نت چه چیزایی رو رعایت کنماین مامان من حضرت عباس رو گذاشته بالا سرمچه کنیم مادرا همیشه نگران کوچولوهایی همچون من هستنشرمنده عزیزدلم. از بی لیاقتی منه فدای محبتت بشم الان از خجولت از صندلی لیز وخورم برم زیر میزیه دنیا خوشحالم کردی آبجی جونم 

بهار خانومم ادامه درسای زبان کره ای رو یه چند وقت دیگه فک کنم بذارم امیدوارم دنبال کنی.چون خودم دیگه نمیخونمش کارام خیلی زیاده ولی خواهرم داره هم زبان کره ای میخونه هم اسپانیایی هم انگلیسیهر سه تاشو داره با هم میخونه وقتی قاتی حرف میزه سه تا رو یه چیز خنده داری از آب درمیاید.کلی میخندم ان شائ الله خواهرم از درسای توی وبلاگ جلوتر رفت بقیشو میذارم.فعلا اسپانیایی و انگلیسیش دو ساله میخونه واسه خودش.تازه کره ای رو شروع کرده.حتما ادامشو میذارم عزیزدلم تا ان شائ الله کامل استفاده کنی

فرزانه خانوم آبجی گلم هر دوجا جواب نوشتم شال رو مث شال با میل که میبافی کور میکنی کورش کن توضیحشو داده بودم

سیده نرجس خاتون آبجی گل و ماهم توی وبلاگت پیام میذارم الان.فدای محبتت عزیزدلم

بچه ها برا بافت موتیف توی قلاب بافی یا هر نقشه ی دیگه ای کلا هر چیزی توی قلاب بافی هر جا باید نصف ببافید موتیفی رو یا هر جای دیگه ای از لباس یا شال یا هر چی دیگه رو خب همون نقشه رو روی کاغذ بکشید بعد نقشه رو نصف کنید هر جور توی نقشه میشه شما هم ببافید مثلا به یه جا میفته که یه پایه نصف میشه خب شما هم پایه کوتاه ببافید پایه با سه حرکت رو با دو حرکت ببافید.توی اموزش قلاب بافی انواع پایه ها هس اونجا رو ببینید فهرست سمت راست وبلاگ.

آبجی ترنم گلم ممنونم عزیزم پس حتما از کارات عکس بفرست برام ببینمشون

فعلا تا همین جا جوابیدم شرمنده دیگه به خدا

دفعه قبل که رفتم فروشگاه که از این نشانه گذار صفحه ها هس اینا رو بخرم .بعد خلاصه توی قفسه های لوازم التحریر دنبالش میگشتم که چشام بهش افتاد وقتی برداشتم عمرا فکر میکردم صابونهاین چین هم چه کارایی میکنه هاچرا خب شبیه هم یه چی رو میزنه روشم نوشته بود ولی خب بهش برنخوردم اه مطمئن بودمپول عسیسم رو دادم واسه صابون هه هه اون صابون گل گلی اینم عسکش

خب بچه ها فهلا یا علی دیگه کم کم نیشا بسته میشه واسه اربعین.به یاد هم باشیم همه واسه هم دعا کنیم هر چقدرم همدیگه رو نمیشناسیم