وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

ارائه آموزش های چند رسانه ای در دستور کار سازمان نهضت سواد آموزی

به گزارش روابط عمومی سازمان نهضت سواد آموزی سومین جلسه مشترک روسای ادارات مدیریت های ستادی و رئیس سازمان به منظور پیگیری تصمیمات اتخاذ شده در جلسه ی قبل و تبادل نظر در باره طرح و برنامه ها و اقدامات سازمان روز چهار شنبه مورخ 8/11/93 برگزار گردید . باقرزاده معاون وزیر و رئیس سازمان نهضت سواد آموزی در ابتدای نشست به ارائه توضیحاتی در باره سند ریشه کنی بی سوادی که اخیرا توسط گروهی از برنامه ریزان مجرب و صاحب نظر دورن سازمانی و برون سازمانی تدوین شده است، پرداخت و گفت : سند ریشه کنی بی سوادی منظور بازنگری اهداف و رویکرد های سازمان برای تحقق هدف ریشه کنی بی سوادی تهیه و تدوین شده است . وی به تعریف های موجود در زمینه سواد اشاره کرد و افزود : تعریف سواد در کشور ما بر اساس اساسنامه سازمان عبارت است از مهارت خواندن ،نوشتن و حساب کردن است که این تعریف تقریبا در 123 کشور دنیا نیز ساری و جاری است . باقرزاده به اثرات و تبعات سواد در زندگی اشاره کرد وبیان داشت : سالانه 85 هزار نفر در کشور سرطان می گیرند که از این تعداد 55 هزار نفر درمان و 30هزار نفر می میرند . بررسی ها و تحقیقات نشانگر این موضوع است که 5درصد عامل سرطان ارثی و 95 درصد به شیوه زندگی و تغذیه فرد مربوط می شود . رئیس سازمان..........

گفت و گوی رادیو هفت با استاد پرویز پرستویی

 

تفاوت طبقاتی بین خانواده ای که در یک مکان به صورت دسته جمعی زندگی می کردن بود؟

تفاوت طبقاتی وجود نداشت و معمولا همه از یک طبقه بودند و اگر تفاوتی احساس می شد دیگران سعی می کردند که این تفاوت احساس نشود.

هیچوقت به نقاط شمالی تر شهر اومده بودید تا متوجه تفاوت ها شوید؟

من از سه سالگی که اومدیم تو شرق همونجا متمرکز شدیم تا سال63 همونجا بودیم و از سال63 به بعد هم همین جور دور می زدیم و ما بچه درس خوان بودیم که تو همون محدوده خودمون بیشتر سر و کار داشتیم و نهایتا برای سینما به عنوان تماشاچی تا لاله زار می آمدیم یادمه اولین باری که گذرم به مناطق بالا نشین افتاد زمانی بود که به تئاتر شهر تئاتر صفویه که بلیط آن 60تومان یا کم تر رفتم یادم هست تمام پولم را برای تئاتر دادم و تا بازار صفویه را پیاده آمدم.

هیچوقت دچار بغزی نبودید که چرا ادم ها انقدر متفاوت زندگی می کنند؟

من از اون زمانی که تونستم خودم را تا حدودی بشناسم سعی کردم با یه چیزهایی خداحافظی کنم

دیدین بعضی ها گرسنشون میشه میگن غذا رو بیارید بخوریم من همیشه سعی کردم جوری زندگی کنم که هیچوقت احساس گرسنگی و تشنگی نکنم و حب و بغض و حسد و کینه و ان چیزها رو از خودم دور کردم و اگه بالاشهر که می یومدم هیچوقت برام کینه نمیشد و من همه رو مدیون اساتیدی هستم که با شادی دیگران شاد می شوم و با غم شان ناراحت می شوم و ناراحت میشوم ای کاش همه در یک سطح باشند.

کودکی اتان چگونه گذشت ؟ بچه شیطونی بودید یا سر به راه؟

آدم سر به راهی بودم اما نمی تونم بگم شیطون نبودم یادمه اوایل دبیرستان که نظام قدیم بود ساعت8:30 صبح زنگ می خورد به من می گفتن شما یک ربع به 9 بیا که همه بچه ها سر کلاس باشن و من تو جمع بچه ها نباشم و حتی زودتر از بچه ها زودتر می رفتم خونه و یادمه ناظم منو از پشت پنجره کنترلم می کرد و اما این شرارت برای دیگران دردسر سازنبود آدم تنبلی نبودم و درسم را می خواندم اما به خاطر یک سری امتیازاتی که داشتم فکر کنم مانع از اخراجم می شد.

 

هیچ وقت کتک خوردید؟

از پدر و مادر طبق گفته فیلم خانه دوست آقای کیارستمی که بچه را باید هر 15بار یک بار کتک زد

واقعیت این که این کتک ها اتفاق می افتاد و درست است که من بچه هایم را تا حالا نزدم اما با توجه به محله ای که ما درآنجابودیم مادر و پدرم حق داشتند که نگرانم باشند و کتک می خوردم تا به بیرون نرم چون برگشتمون با کرام الکاتبین بود.

 وی ادامه داد: یادم فقط یک بار کتک خوردم معلم ورزشمون کمربند مشکی داشت اومد مارو ورزش بده گفت اونایی که کارت باشگاه دارند بیان من بهشون نمره میدم و من با توجه به این که باشگاه می رفتم کارتم رو بهش نشون دادم بهم 19 داد و گفت برو بشین و بعد گفت تو شما کسی هست که بکس کار کرده باشه و من هنوز حرفش تموم نشده گفتم من  و بعد گفت بیا یه آپار کات چپ بزن گفتم من راست دست هستم گفت برو بشین گفت دو میدانی گفت کی بلده من هنوز حرفش رو تموم نکرده گفتم من و بعد رفتم کنارش و گفت حالا یه استارت بزن من شروع کردم جیب هایم را گشتن و گفت داری چی کار می کنی گفتم دنبال سوئیچ می گردم.

پرستویی تصریح کرد: یادمه ژی یعنی ژیمناستیک رو گفت من دستم رو بالا کردم و رفتم کنارش یادمه با چوب چنان من رو زد که چوب شکست و من صورتم رو داشتم و یادمه معلم ناراحت شد و رفت و یادمه معلم بغز کرد و به من گفت من با خودم عهد کرده بودم از هیجچ حرکتی استفاده نکنم برای کتک اما تو مجبورم کردی و بعدا کلی باهم رفیق شدیم.

 انتهای پیام.

 

ب سلامـــــتی...

"پیک اول"
بیخیال دنیا
بیخیال "زندگی "
بیخیال "همه" چی
بیخیال خوشگلی و قیافه پسرونه یا دخترونه...
بیخیال زندگی آینده که قراره تشکیل بشه و تشکیل خانواده
بذا بگن چرا تنهایی
بذار بگن چرا عشق نداری
بزن بسلامتی
به سلامتی مجردی همیشگی
به سلامتی ننه و دده♥
به سلامی تک داداشیم♥
به سلامتی همه ی رفیقای با مرام♥
به سلامتی همه اون رفیقایی که پایه ان♥
به سلامتی شبای دور همی !
به سلامتی همه ی اون بری باخ هایی که گذاشتیم و رقص پا الکی رفتیم !!
به سلامتی همه ی اون شوک آور ها همون اب ریختنا!!
به سلامتی مِخ (میخ)(کوچولو)!!!
به سلامتی جر زنی هایه تویه بازی ها!!!
به سلامتی خالی بندی هامون!!!
به سلامتی لج بازی هامون!!!
به سلامتی ناز کشیدنامون!!!
به سلامتی پسر بازی هامون!!!
به سلامتی هر کی مارو واس خودمون خواست!!
به سلامتی ساقی
به سلامتی همه ی اون خنده های تو اردو 
به سلامتی موتور خونه!!!

"پیک آخر"
قوربون همه خوشگله رفقا

که دوستت دارم رو درک میکنن♥♥

 

کیلد رهایی از ضد ارزشها . . .

کیلد رهایی از ضد ارزشها . . .

زمان طولانی لزوماً به معنی تجربه داشتن نیست. بودن طولانی مدت در کنگره 60 به این معنی نیست که ما همه چیز را میدانیم و جواب همه سؤالات را داریم، ما هیچ وقت بدون گرفتن آموزش‌های  کنگره از این مسیر درس زندگی فارغ‌التحصیل نمی‌شویم.

زندگی شرایط جدیدی را سر راه ما قرار می‌دهد ما از مکانهای متفاوت شروع می‌کنیم و با سرعت‌های مختلف رشد می‌کنیم ............

فرهنگ حکومت مردگان است.

فرهنگ حکومت مردگان است.

هویت نمادین یک جامعه توسط مجموعه ای از ارزش های قضایی ، دینی ، اخلاقی ، فلسفی و ... تنظیم میشود.این ارزش ها به معنایی قصه یا خیال هستند.هیچ جا وجود ندارند.هیچ انجسام هستی شناختی جوهری الزاما ندارند.تنها در شکل آیین های نمادین خود هستند که حضور پیدا میکنند.
به خاطر این حقیقت ها افراد زیادی به جنگ میروند ، شغل خود را از دست میدهند ، ازدواج میکنند و غیره.
به عبارت دیگر هرچند چنین قصه یا خیال هایی تنها در جلوه های واقعی خود وجود دارد همانطور که یک کشور تنها در فعالیت واقعی شهروندانش ، سرزمین پدری تنها در احساس وطن دوستانه کسانی که خود را اینگونه بازشناسی میکنند ، اما ما نمیتوانیم آنها را به این جلوه ها تقلیل دهیم.
مسلما سرزمین پدری به عنوان آرمانی که ما برایش میجنگیم هیچ جایی در واقعیت ندارد ولی بدون چنین نمادی نمیتوانیم واقعیت مادی جنگ ها و بسیاری از مصائب را توضیح دهیم.به عنوان مثال اگر انسان ها آیین دینی خاصی را انجام ندهند و یا برای آن به جنگ نروند دیگر آن دین و ارزش های آن وجود نخواهد داشت ولی با این حال اگر آن دین و ارزش ها به صورت پیشین وجود نداشته باشند ، هیچ انسانی نیز بدان ها عمل نخواهد و برایشان به جنگ نمیرود.ازین رو ارزش ها یا همان قصه و خیال های ما مقدم های متاخر اند.
دیگری بزرگ واجد هیچ فعلیت جوهری نیست.به صروت یک جهان افلاطونی هم وجود ندارد.اما نمیتواند به مخففی در معنای نام گرایانه آن خلاصه گردد.دقیقا به این دلیل که " شکلواره مرده " (dead schema) است.دیگری بزرگ به دلیل ناموجود بودنش "معتبر" است.زندگی بالفعل را تحت سیطره داشته و تنظیم میکند.شاید بتوان گفت انسان حیوانی است که خیال های نمادین زندگی اش را اداره میکنند.ازین رو نفی به خودی خود هستی مثبت و معینی کسب میکند.
آنچه ما فرهنگ مینامیم در چیزی جز " حکومت مردگان " نیست.در اینجا رانه مرگ هستی مثبت بو معینی ه خود میگیرد.
و همانطور که لکان به ما می آموزد پدر مرده قدرتمند تر از پدری زنده است.