بانوی غزل ایران گفت : میدانید از کی لُر ساده جلوه کرد؟!
از وقتی که تو که خود را صاحب فرهنگ میدانی، مهمانش شدی!!
و او تنها گوسفندش را برایت سر برید و با خوشرویی از تو پذیرایی کرد !!
و آنگاه که به شهر پر زرق و برق تو آمد،آدرس ساندویچی سر کوچه را با نگاهی عاقل اندر سفیه به او نشان دادی !!!
میدانی از کی لُر ساده جلوه کرد؟!
آنگاه که او تمام زندگیش را به زنش سپرد !!
و تفنگ به دست از شهر و ناموس تو دفاع کرد !!
میدانی از کی لر ساده جلوه کرد؟!
آنگاه که تو به راحتی فرهنگ متجاوزین به کشورت را قبول کردی و او جنگید ! و جان داد !
ولی آن ننگ را نپذیرفت،
تا توی صاحب فرهنگ و هموطنش، آن فرهنگ بیگانه را به او قالب کردی !
میدانی از کی لُر ساده جلوه کرد؟!
آنگاه که تو نفت را از سرزمین او استخراج کردی تا با پولش به لُر فخر بفروشی و آنچنان دچار توهم شوی که خود را صاحب فرهنگ بدانی و لر را بی فرهنگ خطاب کنی !!
اکنون ای ... سرگذشت احمقانه خود را به اسم لُر و در قالب جک لری بیان نکیند !!
خانه فرهنگ جاودان چهارمین جلسه از سلسله نشستهای فرهنگی-آموزشی "شبهای پارسی" را برگزار میکند.
چهارمین جلسه از این نشستها که توسط سرکار خانم افروز نقشینهفرد برگزار میشود، "گرمابه و آداب و رسوم مردم در آن" نام دارد. افروز نقشینهفرد دانش آموخته مدیریت جهانگردی میباشد.
این نشست در تاریخ پنجشنبه 11/10/1393 از ساعت 17 تا 19 در خانه فرهنگ جاودان برگزار میشود.
مکان: شیراز/ چهارراه زند/ ابتدای خیابان توحید (داریوش)/ مجتمع بزرگ صوتی و تصویری فارس/ ورودی 2 بخش اداری/ واحد 409
در این سلسله نشستهای شبهای پارسی، به حوزههای مختلف فرهنگ، هنر، تاریخ، زبان و دیگر زمینههای مرتبط با ایران شناسی با حضور اساتید دانشگاهی، پژوهشگران، صاحب نظران و علاقهمندان پرداخته میشود. خانه فرهنگ جاودان از هر گونه پیشنهاد در زمینه موضوعات این نشستها و هر گونه همکاری دوستان در برگزاری این برنامهها استقبال میکند.
میراث فرهنگی
اصل فضیلتها و خصلتهای انسانی را که به دنیای فرهنگ تعلق دارد ، به کتابها میسپاریم
با وجود اینکه زمین را گمانه میزنیم تااز اسرار درون آن باخبر شویم ، به اعماق اقیانوسها میرویم تا ازرخدادها و حوادث ایام گذشته در آن و از طبیعت و شکفتیهای آن آگاه شویم. با ماهوارهها در فضای بیکران شناور میگردیم تا به راز کیهان دست یابیم.به میدان گدازه های آتشفشانها نزدیک می شویم تا از سنگ مذاب گازها و مواد تشکیل دهنده فعالیت آن نمونه برداری کنیم.در اعماق جنگل های هراسناک آمازون تن به هزاران خطر می سپاریم تا زندگی قبایل بدوی آمازونی ها را بررسی کنیم.اما آنقدر خشن وبی رحم شده ایم که میراث و هویت و آثار و ارزش های تاریخی خود را نابود می کنیم. اشیای تاریخی را سهم الارث خود دانسته و به تاراج و باد حراج می دهیم.علی رغم ،بهرهجویی از پیشرفتهترین وسائل رفاه مادی ، در شهرهای چندین میلیون نفری ، بیش از همیشه تنها ، بیپناه و مضطرب نشان می دهیم اما اصول فضیلتها و خصلتهای ممتاز انسانی را که به دنیای فرهنگ تعلق دارد ، به کتابها میسپاریم.میان تمدن و فرهنگ جامعه خود شکاف ایجاد کرده و ناکامیها و نابسامانیها با شور و شتاب ،ادامه داشته درنتیجه شاهد جدایی و گریزمردم از فرهنگ ملی. و میراث فرهنگی می شویم.خیلی بیرحم شده ایم.سقفی که هزاران سال سایبان مام میهن بود همچون آوار فرو می ریزیم.ستون های استوار که هزاران سال سقف کهنی بر آن تکیه داشت می شکنیم.تارهای رشته و ریسمان همبستگی و پیوند ملی چند ده هزارساله را از هم می پاشیم.در میان این همه بی رحمی ، رفتهرفته میان میراث و فرهنگ و هنر فاصلهای عمیق ایجاد کردیم تیشه بر ریشه ی ارزش ها زدیم.خانه ها و بافت های فراوان باستانی را از صحنه حیات زدودیم که شاید به اصطلاح خود را با مظاهر تمدن و فرهنگ نوبنیاد و غالب ، منطبق و هماهنگ سازیم . این ویرانگری ها نه بهانه غم و آب و نان. در شهرها و نه محصول آفت در روستاها بود.ما امروز به فرهنگ بارور و اخلاقی نیازمندیم که بتواند در عین تحکیم بیشتر مبانی همبستگی و پیوند مردم با میراث ملی ، همة افراد از شهری و روستائی را با پرورش شخصیت مطلوب ،زمینه ی راههای رشد و تعالی و کمال جامعه را هموار سازد.