وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

سر تا پایم را خلاصه کنند، می شوم "مشتی خاک" که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه یا "سنگی" در دامان یک کوه یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس. شاید "خاکی" از گلدان‌ یا حتی "غباری" بر پنجره اما مرا از این میان برگزیدند: برای "نهایت"، برای "شرافت"، برای "انسانیت" و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای: "نفس کشیدن"، "دیدن"، "شنیدن"، "فهمیدن" و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید.
من منتخب گشته ام: برای "قرب"، برای "رجعت"، برای "سعادت".
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به "انتخاب"، به "تغییر"، به "شوریدن"، به "محبت".

وای بر من اگر قدر ندانم ...

بیک‌زاده درخواست جدایی نداده/ اجازه بدهید وضعیت صادقی را بررسی کنیم

مدیرعامل باشگاه استقلال گفت: تا الان درخواستی از هاشم بیک‌زاده برای جدایی به دست ما نرسیده است.

به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، بهرام افشارزاده در مراسم چهلمین روز درگذشت غلامحسین مظلومی گفت: مظلومی اسطوره فراموش نشدنی فوتبال ایران است که خیلی زود از جمع ما رفت، او خدمات ارزنده‌ای در این فوتبال انجام داد و هیچگاه از یاد اهالی فوتبال نمی‌رود. این ضایعه بزرگ را به خانواده و فرزندان آن مرحوم تسلیت می‌گویم.

وی در مورد اینکه بر سر مزار ناصر حجازی هم حاضر شد، خاطرنشان کرد: وظیفه داشتم این کار را انجام دهم قطعه نام‌آورانی که هم اکنون می‌بینید خودم بانی‌اش بودم و خیلی خوب است وقتی در این مکان حضور پیدا می‌کنیم می‌توانیم بر سر مزار عزیزان از دست رفته حاضر شویم.

وی در مورد اینکه گفته بود روز پنج‌شنبه نقل و انتقالات مشخص می‌شود، تصریح کرد: اجازه بدهید به باشگاه بروم و همه چیز مشخص خواهد شد.

افشارزاده در پاسخ به سوال فارس در رابطه با اینکه امیر قلعه‌نویی اعلام کرده امیرحسین صادقی بهتر است فضای جدیدی را تجربه کند، گفت: اجازه بدهید صحبت‌های لازم را انجام دهیم و حرفی نزنیم که بخواهیم بعداً آن را تصحیح کنیم، اگر صبر کنید همه چیز مشخص می‌شود.

مدیرعامل باشگاه استقلال در مورد اینکه هاشم بیک‌زاده درخواست جدایی کرده است، خاطرنشان کرد: درخواستی تا به حال از این بازیکن در این رابطه دریافت نکرده‌ام.

عشق به سبک من فصل 6

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان:عشق به سبک من

نوشته:رها

فصل : 6

........................................................................................

 

شکوفه در حالیکه میخندید:خب دیگه مینا جون با اجازتون دو تا اتاق این جوونا رو یکی کنیم .....

_هرجور صلاح میدونی شکوفه جان

چه زدوم با هم عیاق شدن ... مینا جون و شکوفه جون ..... دوستی مادر زن و مادر شوهر چه شود؟

شکوفه جون انگار دست بردار نبود این دفعه نوبت بابا بود که ازش اجازه بگیره :اقای کامیاب اجازه میفرمایید؟

 

 

 

ــــعشق .)

عکس و تصویر پسر :عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی... دختر :من که الان عصبانی نیستم.!! پسر :منم همینو ...

 

سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا،

گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم...

.

.

.

بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش

که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . .

مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن

چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . .

و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش

تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .

الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !

باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !

عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !!

 

 

 

خاطره ای از شهید بابایی

 

               دربهار آزادی جای شهدا خالی ست

 

شهید بابایی در منزل یک تلویزیون ۱۴ اینچ سیاه و سفید داشت .

دکتر روحانی ، جانشین فرمانده

قرارگاه خاتم الانبیا (ص) از این موضوع آگاه بود .

ایشان به منظور ارج نهادن به زحمات سرهنگ

بابایی در زمانی که ایشان در خانه نبودند ، یک دستگاه تلویزیون رنگی

به منزلشان می فرستد .

فرزندان بابایی با دیدن تلویزیون رنگی خوشحال می شوند ،

ولی همسر ایشان علی رغم اصرار

بچه ها از باز کردن کارتن تلویزیون خودداری می کند . چند روز از

این ماجرا می گذرد و شهید بابایی

از مأموریت بازمی گردد . بچه ها با ورود پدر خبر خوش رسیدن

تلویزیون رنگی را به او می دهند و

ایشان ماجرا را از همسرش جویا می شود . شهید بابایی از

این که خانمش بدون اجازه او تلویزیون

را قبول کرده ناراحت می شود . چون بچه ها منتظر بودند

تا پدر از راه برسد و اجازه باز کردن کارتن

تلویزیون رنگی را بدهد ، شهید بابایی با شگرد خاصی ،

سر بچه ها را گرم می کند و در اوج بازی و

خوشحالی ،‌از آنها می پرسد : بچه ها بابا را بیشتر دوست دارید

یا تلویزیون رنگی را ؟ بچه ها

دسته جمعی می گویند : بابا را . سپس شهید بابایی به آنها

می گوید : فرزندانم ! در این شرایط ،

خانواده هایی هستند که پدرانشان را از دست داده اند و

تلویزیون هم ندارند . چون خداوند به شما

نعمت پدر را داده ، پس بهتر است این تلویزیون را به

بچه هایی بدهیم که پدر ندارند . 

شهید عباس بابایی

منبع : ,وبلاک راما المدینه  آقای ورپشتی  - 

خاطرات خواهر شهید ( خانم اقدس بابایی )